پرواز رنگها زیرآسمان شهر
بعد از مدتها راهام به سوی سد حسنابدال افتاد. کم شدن عجیب آب پشت سد با زیبایی رنگهای به پرواز درآمده در آسمان گم شده بود. یکآن پرتاب شدم به خاطرات کودکیام. آن روزها که قاطی پسرهای همسنوسالم تیله بازی، ساختن و هوا کردن بادبادک، درست کردن فرفرههای رنگی تمام زندگیام بود. روزهایی که جز رنگ و ترانه و لبخند مفهوم دیگری نداشت.
نمیدانم کجا و چه هنگام بود ولی خوب به یاد دارم در یکی از روزها بادبادک که هوا میکردم به چادر مادرم گیر کرد و از دستم رها شد و رویاهایم را با خود برد.
بادبادک هی از من دور و دورتر میشد و من باز تنها به آغوش غمخوار مادرم پناه میبردم در آن لحظه گویی تمام وجودم از زمین دور میشد.
گفتگوی ویژه این شماره ندای شهروند اختصاص دارد به بادبادکساز خوشذوق و خوشبرخوردی که متولد سال ۱۳۴۵ است. زیاد هم اهل مصاحبه و گفتگو نیست. مرد میانسالی که پس از بازنشستگی به صورت حرفهای به ساختن بادبادک مشغول است. علت رو آوردنش به این کار را عشق و بیشتر نگاه حسرت آمیز کودکانی می داند که توان مالی برای خرید بادبادک ندارند و نگاهشان به بادبادکهای دیگر کودکان پر میکشد، تا انتهای آسمان.
شهرام خیبری که ۴ سالی است به صورت حرفهای به ساختن بادبادک مشغول است هر هفته به دونفر از کودکانی که توان خرید بادبادک ندارند بادبادک هدیه میدهد.
از او می پرسم چرا به ساختن باربادک رو آورده است، که ازعلاقه شدیدی که از کودکی به بادبادک داشته برایمان میگوید و می افزاید: نیاز مالی آنچنانی ندارم شروع کار از آنجا استارت خورد که درگاوازنگ تعدادی از کودکان به همراه خانوادههایشان مشغول هوا کردن بادبادک بودند نگاه حسرتآمیز و اصرار کودکی به پدرش برای خرید بادبادک که گویا پدر نیزتوان مالی خوبی نداشت بچه را از تصمیماش منصرف کرد، همین موضوع بهانهای شد برای اینکه ساختن بادبادک را شروع کنم، تا قشر ضعیف با پول کم بتوانند تفریح سالمی داشته باشند.
بنابراین از فردای آن روز دست به کارشدم و پارچههای شمعی رنگارنگ و چرخ خیاطی مادرم که سالها بود در گوشه خانه خاک میخورد را آماده کردم. اوایل، کار درست پیش نمیرفت نزدیک ۱۰ بادبادک را خراب کردم کم مانده بود دستم چند باری زیر سوزن برود ولی بلاخره توانستم.
خیبری در ادامه اینچنین بیان میکند: نه تنها ساخت بادبادک برایم یک نوع سرگرمی است، بلکه چند سال که دچار دیسک گردن بودم باساخت و به پرواز درآوردن بادبادکها این بیماری نیز رفع شد و سلامتی ام را دوباره بدست آوردم هم ورزش است و هم نشاط. خیلی بهتر از بازی کردن کودکان پای سیستم و پلی استیشن است. جوانان به جای اینکه پای دود و قلیان بنشینند میتوانند به سمت این بازی که روزگاری به عنوان یک بازی مهم و گروهی به حساب میآمد که متاسفانه الان جایی ندارد بیشتر بپردازند که اگر دوباره این بازی رونق بگیرد، علاوه بر تحرک و تمرکز، ارتباطات اجتماعی را هم بهتر میکند.
وقتی از او میپرسم آیا فرزندانتان نیز در این راه همراهیتان میکنند میگوید: پسر کوچکم علاقه زیادی به این کار دارد و یکی از طراحان توانمند در بادبادک است در واقع تمام بادبادکهایی که میسازم توسط پسرم طراحی میشود.
وی تجارت جالبی دارد و از بهترین و مرغوبترین وسایل بادبادک میسازد او می گوید: در این کار نوع نخی که استفاده می شود با توجه به شکل بادبادک بسیار مهم است بهتر است بگویم هر بادبادک نخ مخصوص به خود را دارد.
حصیرها را از روستاهای اطراف میآورم و چند روز که جلوی آفتاب قرار گرفتند خشک میشوند در واقع با خشک شدن حصیر بادبادک بیشتر اوج میگیرد تا به امروز متناسب با هر سلیقهای بادبادک ساختهام و تصمیم دارم در ایام محرم طرح و رنگ بادبادکها را متناسب با این ایام کار کنم.
در سفرهای خود به کشورهای مختلف تنها توجه من به بادبادکهایی است که در هر کشور وجود دارد و این علاقه به اندازهای است که اگر همزمان چند بادبادک در حال پرواز باشد مدل و الگو سازی همه شان را انجام میدهم.
وی به ابداع خود در این کار اشاره کرد و گفت: یکی از دغدغههای علاقمندان به این بازی حمل بادبادکها و جاگیر بودن شان است که برای حل این موضوع دست به ساخت بادبادکهای تا شو زدم که تا به امروز کسی این کار را انجام نداده است ودر آینده نزدیک سعی دارم این کار را به نام خودم به ثبت برسانم.
از او می پرسم اولین بادبادکی که خریده را به یاد دارد؟ بله خوب به یاد دارم به همراه خانواده سفری به آستارا داشتیم لب ساحل بچه ها با بادبادکهای چینی رنگارنگ با طرحهای اژدها مشعول بازی بودند شوق و ذوق بادبادک هوا کردن در من جوانه زد یکی از آنها را برایم خریدند و با بقیه کودکان مشغول بازی شدم بسیار خوشحال بودم چون این اولین بادبادکی بود که می خریدم ولی از بد حادثه در اولین هوا کردن شکست، از آنجا که علاقه من به بادبادک زیاد بود با استفاده از چوب های حصیری شروع به تعمیر کردم و با این کار کیفیت پرواز بادبادک هم افزایش پیدا کرد. کار به جایی رسید که برای دیگر بچههای محله هم بادبادک میساختم وخوشحال بودم از اینکه همه بچه های محل را به رقابت و بازی فرا خوانده ام شب وروزمان به بازی وتعمیر بادبادکها می گذشت و تمام دغدعه وفکرمان این بود که بادبادکی بسازیم که از سایربادبادکهای بالاترپرواز کند.
آیا فروش وهوا کردن بادبادک فصل خاصی دارد؟ بادبادک تابستان و زمستان ندارد هروقت نسیم ملایمی بوزد و هوا بادی باشد میتوان بادبادک هوا کرد خوشبختانه شور و علاقهای که مردم زنجان به این سرگرمی دارند بسیار بالاست و سال گذشته در»کایت بادبادک»مقام اول را کسب کردیم باتوجه به اینکه در شهرستانهای ابهر و خرمده استقبال چشمگیراست تلاش میکنیم جشنواره بادبادک را در این شهرها برگزار کنیم.
وی اول تک و تنها وارد این کار میشود و کارش که میگیرد، نیرو اضافه میکند و حالا به صورت غیر مستقیم ۵ نفری نانشان را از این حرفه درمیآورند: «تجارتم در شروع با افت و خیزهای زیادی همراه بود و البته همه تجارتها در شروع با همین افت و خیزها شروع میشوند؛ اما کم کم شرایط بهتر میشود.» به اینجای مصاحبه که میرسد، از همسرش که در این افتوخیزها کنار او بوده، تشکر میکند و میگوید که عمده موفقیتش را مدیون اوست.
به درآمد هم که میرسیم، صادقانه از نرخ کارش میگوید: «بخشی از درآمدی که من و همکارانم کسب میکنیم حاصل ذوق و سلیقه و میزان وقتی است که از ما میگیرد و متفاوت است و بخشی از آن با هر طرح و مدل و رنگی ثابت است و مثلا بادبادکهای سادهای که از ۸۰ هزار تومان شروع می شود و تا ۲ میلیون تومان هم بادبادک داریم. الان هم از درآمدم راضیام.
اوایل هم از صفر تا صد کار را خودش انجام میداده و حالا فقط اجرایش با اوست و طراحیاش با کادر است. صادقانه میگوید که دلیل رغبتش به ساخت و فروش بادبادک علاوه بر علاقه، درآمدزا بودن این حرفه نیز هست.
البته رکود اقتصادی در رکود کار او بیتاثیر نبوده و میگوید که تجارت او هم بالا و پایین زیاد داشته است: ولی با این وجود دو سال است که قیمت بادبادکها را افزایش نداده تا همه شاد باشند او معتقد است: منصف که باشی خدا روزیات را زیاد میکند با اینکه بیشتر مشتریاناش افراد متمولی هستند؛ اما کم نبودهاند مشتریانی که وضع مالی آنچنانی هم نداشتهاند ولی خریدار بادبادکهایاش بودهاند.
چه زمانهایی فروشتان بالاست؟ بستگی به تعطیلات و اوقات فراعت افراد دارد نزدیک عید ۲۵۰ مورد ساخته بودم جمعهها وروزهای تعطیل هم فروش بالاست.
میگوید: این شغل به سبب شرایط خاص و جذابی که دارد بیشک آبستن تولد هر لحظهی نابی است. در یکی از روزها خانوادهای ۴ نفره با دو کودک که یکی از آنها افسرده و دیگری بیشفعال بود برای خرید بادبادک به من مراجعه کردند، جالب اینکه پس از خرید و استفاده از بادبادک خدا را شکر مشکل هر دو کودک تا حدودی رفع شد و پای ثابت بادبادکپرانی شدند.
یک روز در پارک گلستان بساط کرده بودم که متوجه چند نفراز جوانان ۳۰ الی ۳۲ ساله شدم که در حال کشیدن قلیان بودند به بهانه اینکه کاری برایم پیش آمده یکی از بادبادکها را به دستشان دادم و پشت درختی مخفی شدم تا عکسالعمل اینها را ببینم پسری که بادبادک را به او سپرده بودم مشعول بازی بود و بقیه در حال کشیدن قلیان بعد از دقایقی جلو رفتم و گفتم حواست هست که ۲۰ دقیقه ورزش کردی و به عمر خودت افزودی. درحین این گفتگو ها آن ۳ جوان دیگر هم مشتاق شدند و هر کدام بادبادکی گرفتند و مسیرشان را عوض کردند و در حال حاضر از مشتریای وفادار من هستند.
ما باید برای کودکان و آیندهسازان این مرز و بوم وقت بگذاریم و با برنامهریزیهای جامع فرهنگی برای ایجاد موفقیت آنها سهیم باشیم. به پرواز درآوردن بادبادک یک حرکت گروهی است و در بطن این بازی تمرین فعالیتهای اجتماعی دیده میشود.
گفتگو با این بادبادکساز و تماشای دستسازههای رنگارنگ هوش از سرم پرانده بود. نگاهی به ساعت میاندازم، وقت رفتن است. خداحافظی میکنم و در حالی که خیره به افق پرواز یکی از بادبادکها هستم به شهر برمیگردم.