نقد؛ کوبیدن نیست مسلم جاسمی، هنرمند نقاش در گفتگو با ندای شهروند:

نقد؛ کوبیدن نیست

مسلم جاسمی، از هنرمندان جوان و نام آشنای هنرهای تجسمی استان زنجان است. این هنرمند زاده کرمان و مقیم زنجان پیشرفت هنری خود را بیشتر مدیون استاد عرب پور می‌داند، چراکه که در هنگام تحصیل در آتلیه استاد خود به هنرجویانی که آغازین قدم‌های نقاشی را برمی‌داشتند تدریس می‌کرد.

همراهی با قافله هنر
مسلم جاسمی آغاز قصه ورودش به هنر را از از کانونِ کانون پرورش فکری عنوان می‌کند و می‌افزاید:ند: اوقات فراغت ما در تابستان‎های کودکی در این کانون‌ها سپری می‌شد و مربیان خوبی در این کانون‌ها در شاخه‌های مختلف تدریس می کردند و این مربیان بوندند که علاقه و انگیزه به نقاشی را در من ایجاد کردند.
از تجربی تا هنر
گرایش من به کارهای هنری بیشتر بود تا دروس دیگر، هرچند در دوره دبیرستان سال اول را تجربی انتخاب کردم ولی از آنجا که علاقه‌ای به این رشته نداشتم تغییر رشته داده و در هنرستان مشغول تحصیل شوم. گفتنی‌است که از نظر من سیاستگذاری آموزش و پرورش درباره هنر اشتباه است، انتخاب رشته که در دبیرستان صورت می گیرد هنر را در انتها قرار می‌دهد، استعدادیابی در آموزش و پرورش صورت نمی گیرد و این‌ها خیانتی است که در حق دانش آموزان این مرز و بوم می‌شود و بی‌شک این سیستم اشتباه تاکنون هزاران دانش‌آموز مستعد رشته‌های هنری را با انتخاب‌های اجباری از مسیر موفقیت دور کرده‌است.
معلمان غیرتخصصی
از قدیم معلمان هنر غالبا افراد غیرمتخصص این رشته‌ها بودند و این نابجایی موجب می‌شد تک درس هنر در دوران تحصیل به عنوان واحدی ویترینی و تفریحی شمرده شود و گماردن کسانی که درک درستی از هنر ندارند موجب شد هنر از سیستم آموزشی ما طرد شود.
اکنون که هنرستان‌های هنری در سطح کشور بیشتر شده‌اند مشکل آفت دیگری به جان این رشته‌ها افتاده و آن این است که رشته‌های مختلف هنری در کنار هم قرار گرفته‌اند و این ناهمگونی مشکلاتی را برای هنرهای مختلف به وجود آورده است.
هنر و معیشت
گذراندن زندگی با هنر کار سختی‌است و هنرمندان ما همیشه به سختی گذران زندگی می‌کنند. در دنیای امروز هنر به عنوان یک اقتصاد در حال رشد است در کشورهای دیگر هم شاهد هستیم برخی به عنوان تهیه‌کننده یا سرمایه‌گذار وارد هنر شده‌اند و به دنبال سود در بازار هنر هستند و این آمیختگی هنر و اقتصاد کیفیت آثار هنری را تا حد بسیاری پایین آورده است.
خلق اثر
خلق اثر هنری ابعاد مولفه‌های مختلفی تاثیرگذار هستند به عنوان مثال در ادبیات، فرهنگ، اقلیم و موقعیت اجتماعی دخیل است و در آخرین مرحله هنرمند به کار شکل می‌دهد.
آموزش دو بعد مهم دارد بعد نخست قدرت دست است که در اثر تمرین و ممارست شکل می‌گیرد و دیگری بعد درونی و روحی شخص است و این دو بعد در کنار هم اثر را خلق می‌کند، اگر حس هنرمند در اثر متبلور نباشد آن اثر روح و جان نخواهد داشت هرچقدر از بعد زیبایی ظاهری رسیدگی کنیم کار بی‌ارزشی خواهد بود که تاریخ مصرف آن سریع به پایان می رسد.
اوضاع هنر امروز
اوضاع امروز هنر را نمی‌توان تایید یا رد کرد، با گسترش ارتباطات و دسترسی آسان‌تر به آثار در سراسر جهان کیفیت آثار هنری را تا حدودی بالاتر برده و قالب‌های سنتی جای خود را به گرایشات نو داده‌اند و این تعدد دیدگاه‌ها ایده‌های جدیدی را وارد هنر کرده ولی در نقطه مقابل گسترش ارتباطات هنرمندان جوان را برای طی کردن مسیر پیشرفت عجول‌تر ازگذشته کرده است که این عجله در دیده شدن کیفیت آثار را پایین‌تر می‌آورد و گاهی موجب کپی‌کاری نیز می‌گردد.
هنر و روانشناسی
دانشجوی هنر باید روانشناس قوی باشد تا با تفکرات جامعه خود آشنا باشد هنر با احساس ارتباط تنگاتنگی دارد چرا حافظ شعرهایش هیچ زمان بوی کهنگی نمی‌گیرد چون در بطن جامعه خود زندگی کرده است.
ایراد جامعه ما این است، افرادی که وارد جریانات اجتماعی می شوند مطالعه پایین دارند هنرمند باید روانشناس و جامعه شناس باشد در حالی که این مسائل به حاشیه رفته و از سوی دیگر چند سالی‌است که مدیران سیاسی بر مستند مدیریت هنری نشسته‌اند و همین موضوع نگاه به هنر را تغییر داده است.
با یک آمارگیری به راحتی می‌توان فهمید که چند درصد از شاغلان در وزارت فرهنگ و ارشاد از اهالی هنر هستند، چند نفر از مدیران وزارت فرهنگ و ارشاد با هنر آشنا هستند. در فضایی که مدیران شناختی از هنر ندارند نمی‌توان انتظار داشت درخت تنومند هنر همچنان بارده باشد.
هنر از دیرباز نزد ایرانیان بوده ولی امروز تبدیل به یک مقوله فانتزی شده است و فقط برای خالی نماندن ویترین از آن استفاده می‌شود.
نقد هنری
نقد درجامعه ما اشتباه جا افتاده وقتی صحبت از نقد می‌شود اولین چیزی که به ذهن متبادر می شود کوبیدن است، در حالی که نقد، یعنی تشخیص سره از ناسره بحث نقد بحث گسترده‌ای است که بنیان روان‌شناختی دارد، باید روحیات روانی صاحب اثر را شناخت و مسائل فنی را درک کرد، صرفاً بیان قوی داشتن دلیل برنقادی نیست هنگام نقد نمی‌توان یک کار را به طور کامل رد کرد و یا کاملاً تایید کرد در واقع هنر بن‌بست و انتهایی ندارد و هر قدر جلو رویم خان‌های جدیدی به رویمان باز می شود و در مجموع می‌توان گفت متاسفانه منتقدان ما در نقدهای خودمنصف نیستند.
نمایشگاه
در گذشته فرهنگ «استاد و شاگردی» وجود داشت و شاگرد به خود اجازه برگزاری نمایشگاه انفرادی را نمی‌داد و استاد پس از انتخاب و گزینش کارها اجازه برگزاری نمایشگاهای گروهی را می‌داد ولی اکنون شهرت‌طلبی هنرجوها و فرصت‌طلبی گالری‌داران باعث شده شاهد برگزاری نمایشگاه‌های بی‌کیفیت باشیم و ارزش و اعتبار هنری کارها در نظر گرفته نشود. البته سیاست‌های نادرست برخی از نهادهای متولی فرهنگ و هنر نیز بی‌تاثیر نیست، چراکه در این سازمان‌ها تفکر و تخصصی هنری وجود ندارد که کیفیت آثار را تشخیص دهند نباید فراموش کرد که نمایشگاه‌ها آبروی هنری شهر به حساب می‌آیندکه توان و ظرفیت فرهنگی شهر را نشان می‌دهند اکنون برخی آثار بسیار ضعیف توسط برخی از سازمان‌ها در سطح شهر نصب شده‌اند که از نظر هنری ارزش چندانی ندارند اما متاسفانه با حضور برخی افراد و باندبازی‌ها در سطح شهر اجرا شده‌اند.
هنر سنتی و اسلامی
تصور کنید یک نفر از اروپا بخواهد در مورد هنر نگارگری که این همه داد می‌زنیم مختص ما ایرانی‌هاست تحصیل کند، آیا زمینه‌ای برای تحصیلش ایجاد کرده‌ایم؟، آیا موزه‌ای برای هنرهای سنتی شده‌است؟، به عنوان مثال اگر یک نفر بخواهد با ما از طریق شناخت فرهنگ و هنر معاصر که ریشه در تاریخ ما دارد آشنا شود امکان این آشنایی وجود دارد؟.
شوربختانه به سبب نبود متولی دقیق و قدرتمند و آشنا به هنر جواب همه این آیاها منفی است.
گفتنی‌است مدیریت کردن هنرمند سخت است چون روحیه سرکشی دارند، مدیریت جامع در هنرتخصص میخواهد دکتر را باید به اهل فنش که آشنایی به هنر و مدیریت داشته باشد سپرد امروزه مدیرانی که وارد این جریانات می‌شوند بیشتر با روابط سیاسی وارد بازی شده‌اند نه با ضوابط هنری، و این ناآشنایی به هنر باعث پایانی استعدادهای جوان و بلاتکلیفی و سرگردانی هنرمندان است.
هنر آکادمیک
بخشی از مشکلات جامعه هنری کشور را می‌شود با درمان کوتاه و مقطعی تا حدودی درست کرد. اینکه همین آموزشگاه‌ها و دانشگاه‌های هنر را به افرادی که شناخت درست و تخصصی در هنر دارند بسپاریم و این مدیریت تا دود بسیار زیادی می‌تواند کاستی‌ها را پوشش دهد و سپس با برنامه‌ریزی دقیق‌تر و طراحی چشم انداز به فکر آینده هنر ایران زمین باشیم.

// فائزه تقی‌لو// غکس: حمید پونه//