دقایقی با عطر چوب گفتگو با هنرمند سازنده ساعت‌های چوبی:

دقایقی با عطر چوب

نجاری یا درود گری، فن و هنری که اگر زمینه‌اش را داشته باشی می‌توانی در کنار مهارت فنی از بعد روحی هم رشد کنی. کار با چوب مثل بسیاری از مشاغل،عشق می‌خواهد و علاقه، که اگر نباشد آنچه که می‌سازی نه روح خواهد داشت و نه زیبایی.

این روزها با وجود آنکه مصنوعات چوب‌نمای متنوعی در دسترس قرار دارد، اما هیچگاه نتوانسته جای کارهای دست‌ساز چوبی را که به نوعی روح هنرمند درآن دمیده شده را بگیرد. اگر بخواهیم هنرمندان درزمینه چوب را بشناسیم بایستی با قطب صنایع دستی یعنی زنجان نیز آشنا شده باشیم، کهن شهری که از دیرباز با هنرمندان نامی‌اش شناخته می‌شود. هر مسافری که گذرش به زنجان افتاده باشد کارگاه‌ها و فروشگاه‌های صنایع دستی به ویژه هنرهای چوب را یقینا به چشم دیده است.

 

هر چند که امروزه تعداد این نوع کارگاه‌ها به سبب عدم حمایت مسوولین امر نسبت به زمان‌های نه چندان دور کاهش یافته است. با این حال نباید فراموش کرد که اگر فردی به این شغل علاقمند باشد،

می‌تواند با کسب مهارت و سرمایه نه چندان زیاد؛ در رشته‌های مختلف کار با چوب کسب و کارش را راه اندازی کند.

منبت‌کاری تصویر برخورد اره بر بدن چوب است و بریده شدن نقشی که وقتی در آن دقیق می‌شویم به یک خلسه فرو می‌رویم. جایی که دقت با ذوق زیباشناسانه در هم گره می‌خورد و تجربه معرق کار را به یک تجربه عمیق هنرمندانه تبدیل می‌کنند.

در محله قدیمی شهر کارگاهی مشرف به گنبد طلایی حسینه اعظم است، جوانان خوش ذوق به همراه پدرو پدر بزرگ دندان‌ساز خود در خانه قدیمی که حوض ماهی‌هایش مرا مجذوب خود کرده مشغول به کارند، در قسمتی از حیاط صدای سرنگ هوا و آب به گوش می‌رسد از آن قسمت عبور می‌کنم در قسمتی که همه چیز کاملا بی‌صداست ‌و موسیقی سنتی تمام فضا را پرکرده بعد از مدتی صدای چوب و ضربه‌ها برایتان به موسیقی دلنواز تبدیل می‌شود. چون تمام تمرکز شما بر روی برش چوب، صاف کردن دقیق لبه‌های چوب است. کار با چوب جذاب است، فرقی نمی‌کند مبتدی باشی یا با تجربه، در داخل منزل یا خارج از خانه، جوان یا پیر تقریبا احساس حضور این همه زیبایی تمام وجودتان را آرام می‌کند.


کارگاه پیش رو، شبیه کارگاه کارتون کودکی‌های دورمان است. وروجک و آقای نجار! آقای نجار این داستان اما متفاوت با این کارتون است. او ساعت‌ها وقت خود را صرف ساختن ساعت‌هایی می‌کند که همتا ندارد و به جای وروجک ماجرایش برادری همکار و همراه او است.

«علی» و «حسین »یزدان شناس که هر دو در این کارگاه مشغول کار هستند. برادر بزرگتر اما در این کار استادتر است. حرفه در واقع حرفه او است ولی با همراهی برادر کوچکترش«حسین» دست به این کار زده است.

با «علی یزدان‌شناس» هنرمند جوان زنجانی که در ابتدا کار خود را با معرق شروع کرده و اکنون در ابتکاری دست به ساخت ساعت و عینک‌های چوبی زده که به جرأت می‌توان گفت در دنیا بی‌بدیل است. به گفتگو نشستیم که ماحصل آن تقدیم شما خوانندگان شهاب زنجان می‌شود.

در آغاز مصاحبه از آقای یزدان شناس می‌خواهم تا با معرفی کوتاهی از خود، چگونگی آشنایی‌اش با هنرمعرق برایمان بگوید.
او می‌گوید: متولد ۶۴ هستم و ۲۰ سال است که به کار چوب مشغولم. در ابتدا کارم را با معرق مشبک شروع کردم و مدت ۶ سال نیز در سازمان صنایع دستی مشغول آموزش بودم. در واقع از سال ۸۱ به صورت حرفه‌ای به آموزش مشغول بود ه ام ! تا اینکه کارپلی‌استر چوب ، معرق مینیاتور، تفکیک رنگ را آموزش دادم و اولین ساعت را ۵ سال پیش برای همسرم با بندچرمی کار کردم. سپس به مرور سراغ کار با بندچوبی برای ساعت‌ها رفتم.
لبخندی می‌زند و در ادامه می‌گوید: بندچوبی اولین ساعت را هنوز نگه داشته‌ام، درآغاز کار با آزمون و خطا پیش می‌رفت و شیشه را از یک جا می‌گرفتم و موتور ساعت را از ساعت فروشی‌ها می‌خریدم اما اکنون صفر تا صد کار را خودم انجام می‌دهم ومشکلاتی که در این زمینه وجود داشت به نوعی حل شده است.

از او می‌خواهم کمی در خصوص تاریخچه ساعت های چوبی برایمان بگوید و اینکه کدام کشورها در ساخت ساعت های چوبی پیشتاز بوده اند؟ اولین کشوری که به این موضوع ورود کرد را نمی توان شناسایی کرد چون در همه کشورها از این نوع کارها وجود دارد؛ ولی به جرات می‌توان گفت ما جز اولین افرادی هستیم که در این زمینه صفر تا صد کار را به صورت دستی انجام می‌دهیم.

یزدان‌شناس در مورد حس و حال خود نسبت به این کار چنین عنوان می‌کند که از کار اداره (علی کارمند شرکت توزیع نیروی برق استان زنجان است) که برمی‌گردم، خستگی خود را در اینجا رفع می‌کنم. مثلا حس خوب بوهای مختلفی که هر کدام از این چوب ها دارند منحصر به فرد است واز لحاظ روحی خستگی مرا رفع می‌کند.

در اینجا او به برادرش حسین اشاره کرده و اذعان می‌کند: حسین هم که نوشت‌افزارفروشی دارد و بعد از ظهرها اینجاست در واقع بدون حسین کارها پیش نمی‌رود.

تابلو معرق، مشبک، عصا، پیپ، عینک، کارهای دکوری و کوچک و هر چیزی که بتوان با چوب درست کرد را در کارگاه می‌توان دید، آنها عاشقانه علاقمند به این کارهستند و در واقع هر دوکوهنوردی و کار با چوب را دو بخش از زندگی خود در رفع خستگی‌هایشان می‌دانند.


او در پاسخ به این سوال که چطور به این سمت کشیده شدید؟ با چشمهایی که از شوق برق می‌زند می‌گوید: داستان از سال ۷۸ شروع شد. دوم راهنمایی بودم. مادرم برای اینکه از شلوغ کردن‌ها و خرابکاری‌های من در فصل تابستان خلاص شود در کلاس آموزشی معرق که در فرهنگسرای امام خمینی برگزار می‌شد ثبت‌نامم کرد. من هم علاقمند شدم و دوره‌ها را ادامه دادم. بعد از آموزش شروع به کار کردم و چنان علاقه من به این‌ هنر زیاد شدکه کم‌کم تصمیم گرفتم دوره‌های پلی استر را که مربوط به سالهای ۸۲ می باشد در کرج زیر نظر اساتید برجسته این رشته آموزش ببینم.
یزدان شناس در مورد قیمت کارها نیز می‌گوید: قیمت‌ها متناسب با زمان و چوب به کار رفته متفاوت است. از ۱ میلیون تا ۱ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان می‌باشد. کارهای خاص و شاخصی هم که در صورت سفارش تولید می شود قیمت‌های بالاتری دارد و در یک کلام می‌توان گفت که قیمت بستگی به میزان کار و نوع چوب به کار رفته فرق می‌کند.

به نظر شما ساخت ساعت‌های چوبی هنراست، یا یک صنعت و حرفه؟ برای من یک کار کاملا هنری است؛ اما باید پذیرفت این کار جز صنایع چوپ است و قطعا حرفه هم محسوب می‌شود در واقع تلفیقی از هنر، صنعت و حرفه است.
بیشتر ازچه نوع چوب هایی در این کار استفاده می کنید؟ بیشتر چوبهایی که در ساخت ساعت ها استفاده می‌کنیم چوب های ایرانی است که شامل زیتون‌، گردو و انجیر است و از کیفیت بالایی برخوردار هستند. در این بین نیز چوب زیتون به خاطر چگالی بالا و رگه های خوشرنگ و در دسترس بودنشان بسیار پرطرفدار است.
به نظرم این کارها چوب زیاد نمی‌خواهد درست است؟ نه اینطور نیست چون پرتی چوب در این کار زیاد است و باید چوب بدون گره و ترک باشد تا بتوان قطعات سالم و کاملی را تهیه کرد در غیر اینصورت کیفیت کار پایین می آید.

بیشتر مشتریان شما چه قشری هستند؟ هنر دوستان وکسانی که عاشق عطر چوب هستند، چوب را درک می‌کنند و روحیه هنری دارند بیشتر مشتریان ما را تشکیل می‌دهند.

چرا کار کردن با چوب اینقدر لذت بخش است؟ کار با چوب می‌تواند یک فعالیت لذت بخش باشد. چوب یکی از دسترس‌ترین متریال‌ها برای انجام کارهای هنری است. به نظر من اینکه می‌توان هر طرحی را با چوب ماندگار کرد و به آن شکل داد واقعا لذت بخش است. من معتقدم چوب روح دارد.
در خصوص درآمد وارز آوری این کار برایمان بفرمایید؟ فروش خوبی داریم؛ چون کار دستی است بنابراین نمی‌توان زیاد تولید کرد شاید درماه ۱۰ کار بتوانیم تولید کنیم و هر کار شاید یک هفته طول بکشد و برخی ازکارهای خاص هم ۴۰ روزه ساخته می‌شوند چرا که بندها قطعات ریز زیاد دارد و نیاز به زمان بیشتر بنابراین اگر کسی علاقمند باشد و بیشتر وقت خود را صرف این کار کند مطمئنا درآمد خوبی هم خواهد داشت.

یزدان‌شناس با بیان اینکه امسال نشان ملی و اصالت کار را از صنایع دستی گرفتیم، ادامه می‌دهد: همه اینها به خاطر علاقه است که ما ما به تولیدات چوبی داریم و باید گفت از جمله ملاک‌هایی که برای‌ دریافت این نشان مد نظر داوران قرا می‌گیرد کیفیت کار، بسته‌بندی، نوع جنس که طبیعی باشد و نحوه تولید و فرآوری‌ است که مورد توجه قرار می‌گیرد و ما هم با در نظر قرار دادن این نکات توانستیم نشان اصالت یونسکو را که به نظرم موفقیت بالایی به حساب می‌آید دریافت کنیم. ضمنا در تولید ساعت‌های چوبی دست ساز کسی در زنجان فعال نیست وآینده شغلی خوبی دارد و کسانی که بخواهند کاری شروع کنند و به درآمد برسند توصیه می‌شود و البته کسانی در این کار موفق می‌شوند که عاشق درست کردن کارهای چوبی باشند تا بتوانند در این کار پیشرفت کنند.

یزدان شناس طی ۵ سال ۲۰ نفر را در رشته معرق آموزش داده است که ۲ نفر از آنها نیز اختصاصا ساعت‌های چوبی می‌سازند.
او در پاسخ به این سوال که آیا فکر نمی‌کنید به نوعی به طبیعت آسیب می‌زنید؟ اظهار می‌کند: ما چوب خشک را استفاده می‌کنیم و حذف این درختان خشک شده خیلی بهتر است درختهای خشک در بیشتر مواقع با سقوط به روی درختان سالم باعث از بین رفتن آن‌ها می‌شوند.

به دور و بر نگاهی می‌کنم با وجودشلوغ بودن کارگاه فضا سراسر انرژی است و خستگی در این کارگاه احساس نمی‌شود نگاهم را سمت حسین می‌چرخانم او که علاقمند به مطالعه است گردنبد مینیاتوری کتاب را به گردن دارد و علی هم گردن‌آویزی دارد که نشانی از ابزار‌های کوهنوردی است و با مهارت تمام با چوب ساخته است. بعد از لحظاتی ساعتی که با نگین و سنگ ماه کار شده را نشانم می‌دهند صفحه ساعت با چرخ دنده و رزین کار شده و به رنگ سبز طبیعی چوب است تمام این‌ها به من این حس را می‌دهد که زمان ارزشمند است و خطهای چوب که هر یک بیانگر یک سال از عمر درختها بود بر این ارزشمندی می‌افزاید.


به سوی دو برادر نگاه کردم و گفتم حرف پایانی خود را برای این گفتگو بفرمایید: با تلخی خاص می‌گویند اول اینکه هنرمند هیچ وقت حمایت نمی‌شود! با وجودی که کارما منحصر به فرد است کمتر در سطح کشور دیده شده، هیچ حمایتی از من به عنوان یک هنرمند نمی‌شود. نه نمایشگاهی، نه وامی! در مورد هیچ چیز کمک‌مان نمی‌کنند.

او ادامه می‌دهد:برای گرفتن نشان ملی ۳ سال پیش به اداره گردشگری و صنایع دستی رفتم و آمد کردم که بی نتیجه بود، و امسال با تهدید توانستم این نشان را دریافت کنم. بنابراین چون مشکلات برای یک هنرمند پایان ندارد بهتر است در موردش چیزی نگویم.

از آنها که خداحافظی می‌کنم دو برادر مشغول به کار می‌شوند، گوشه اتاق مهر و جانماز است و صدای خنده‌هایی که در فضا می‌پیچید. یاد حرفهای برادر بزرگتر افتادم که میان مصاحبه می‌گفت به حسین دستمزد می‌دهم ولی قبول نمی‌کند! حسین هر روزکارگاه می‌آید و اگر نباشد من نمی‌توانم کار کنم. با خنده و حرفهای او است که ذهنم درگیر کار می‌شود. در طول مسیر ماجرای وروجک و آقای نجارمدام در ذهنم تداعی می شود و مدام ازکارگاه آقای یزدان‌شناس به کارکاه آقای «ادر» گریز می‌زنم.