بی سیکلت جستاری بر ورود نخستین دوچرخه به استان زنجان - بخش نخست

بی سیکلت

به قلم: فرج اله داودی

 

 

ندای شهروند آنلاین – در سال های اخیر، با تلاش برخی نهادها، انجمن ها، فعالان محیط زیست و «شهرداری زنجان»، تبلیغاتی در سمت و سوی پیشگیری از آلودگی هوا و صرفه جویی در مصرف سوخت و مبارزه با ترافیک ۷ پیچ شهر زنجان و بیماری‌های ناشی از کم‌تحرکی زندگی کارمندی و ماشینی انجام شده و می شود … بر اساس این تبلیغات و برگزاری همایش دوچرخه سواری، مرکب دوچرخه که در طی سال های گذشته، صرفا یک وسیله ورزشی و تفریحی محسوب می شد امروزه نقشی در ایاب و ذهاب برخی شهروندان زنجانی پیدا کرده است و اگر نگاهی به سیمای شهرمان داشته باشیم در معابر و خیابان ها ی قجری شهر زنجان، شاهد تردد عده ای دوچرخه سوار از اقشار مختلف هستیم و در این اثنا به گفته مردم، گاها حتی سیاست ‌مداران محلی و نماینده‌های شورای شهر زنجان و اهل بازار و کسبه و قشر کارمند و غیرو هم با بهره گیری از (چالش سه ‌شنبه‌ های بدون خودرو با شعار دو بهتر از چهار) با دوچرخه رفت و آمد و عرض و طول شهر زنجان را گز می‌کنند … تا شاید بالاخره یکی دیگر از شهرهای ایران هم [منظورم زنجان می باشد] به فهرست شهرهای دوچرخه دوست دنیا اضافه شود. اما شاید کمتر کسی بداند این وسیله نقلیه نجیب و بی جیره و مواجب و در عین حال تفریحی و صد البته ورزشی، که دو، سه سال قبل، عالم و ادم ۲۰۰ سالگی ان را، در دنیا جشن گرفتند کی و چگونه وارد ایران و زنجان شد.

تاریخچه دوچرخه پیچیده تر از ان است که بشود به ضرس قاطع از آن گفت و یا نوشت اما آنچه نزدیک به واقعیت است آن است که دوچرخه به عنوان ابزاری نوین، برای جابه‌جایی و سرگرمی در نخستین سال‌های سده نوزدهم میلادی [سال ۱۸۱۷] در شهر کوچکی در جنوب شرقی [المان] به دنیا آمد. سازنده اولین دوچرخه‌ بارون «کارل ون دایس» بود و برخلاف امروز، که راندن آن از معمولی‌ترین کارهایی است که بچه‌ها یاد می‌گیرند، به حرکت در اوردن این [نخستین] دوچرخه که حدود ۳۰ کیلوگرم وزن داشته و لوازم دوچرخه های امروزی از جمله پدال و زین و ترمز را نیز همراه نداشته، کار چندان آسانی هم نبوده است … تا اینکه این دوچرخه در اروپا سیر تکاملی خود را طی کرد و رواج یافت و به صورت دوچرخه‌های امروزی درآمد. این پدیده البته به تایم زیادی احتیاج نداشت تا راه سفر بربسته و از دروازه‌های شرق بگذرد و در «دوره قاجاریه» ابتداء به تهران و از ان جا به دیگر شهرهای ایران و هم چنین [ولایت خمسه زنجان] سرک بکشد.


رونمایی از اولین دوچرخه در ایران
در خصوص تاريخ و زمان ورود دوچرخه (به انگلیسی: Bicycle) به عنوان یک وسیله نقلیه پدالی که با نیروی انسان حرکت می‌کند و این سوال که چه كسي اول بار، آن را به ايران آورد اطلاع دقيقي در دست نيست و اختلاف عقیده وجود دارد.. برخي «ميمونيان»، يك [ارمني تبعه روسيه] را، زماني كه تنها وسايل نقليه رفت و آمد مردم، اعم از اعيان و طبقات پايين «كالسكه»، «درشكه» و «چهار پايان» بود واردكننده این اسب اهنی به طهران مي-دانند. (يغمائي، اقبال، ۲۵۳۵، كارنامه پهلوی)، تهران، اداره كل نگارش وزارت فرهنگ و هنر، ص ۵۰۷-۴۹۴) و شمار قابل توجهی نیز، زمان ورود آن را به اواخر دوره «احمد شاه قاجار» نسبت داده اند كه استفاده و سوار شدن بر آن براي ادم حسابي ها!!، به نوعی جلف بازی (سوسول بازی) و عیب محسوب می شد.
با استناد به رای و نظر بیشتر صاحب نظران، گویند دوچرخه توسط کارکنان (سفارت انگلستان) به ایران و تهران آمد، همراه دو نفر نوجوان پانزده، شانزده ساله از فرزندان کارکنان سفارت با شلوارهای کوتاه تا بالای زانو که در میدان مشق (باغ ملی بعدی) به نمایش گذاشته شد.
… جمعیتی از هر گروه و طبقه که برای تماشایش گرد هم آمدند … این مرکوب‌های دو پا فی‌المجلس نام (مرکب شیطان) بر آنها نهاده شد و راکبین ان ها [دو جوانک غربی] با پوشش متفاوت با لباس اهالی تهران همراه حرکاتی محیرالعقول، یعنی سوار شدن بر آنها و تاختن و پیچ و تاب خوردن (بچه شیطان) نام گرفتند چرا که جز بچه شیطان نمی‌توانست، روی مرکبی با دو چرخ و بدون تکیه گاه بند بشود! و بتواند تاخت کند!! (شهري جعفر، ۱۳۶۹، تاريخ اجتماعي تهران در قرن ۱۳، جلد ۲، چاپ دوم، مؤسسه خدمات فرهنگي رسا، ص ۹۸) پیر و جوان … را به سوی خود کشیده،… پیرها و سالمندانی که به تماشا یشان رفتند، شگفت ‌زده که گویی به تماشای غول چراغ جادو، آل و پریزاد رفته‌اند و ان را یکی از دلایل وقوع آخر زمان می دانستند. هر کس از کنار آن ها عبور می کرد بسم الله زیر لب می گفت و اگر بلد بود، وردی می خواند تا آسیبی به او نرسد.
در هر صوت در گذر زمان، این مرکب وارداتی، تبدیل به وسیله ای روزمره گردید و کم کم دوچرخه و دوچرخه سواری رنگ دیگری به خود گرفت … و بیشتر مردم تهران از پیر و جوان، با این مرکب خو گرفتند و با کاربردش آشنا شدند. توصیفی که از رونمایی هیجان‌انگیز و وسوسه ‌کننده این سوغات انگلیسی، که برای نخستین بار در تهران و در روزهای پایانی [عصر قاجار] اتفاق افتاد بتوان کرد، شاید این باشد که این اسباب شیطانی و پر رمز و راز! در جهت انتفاعی شدنش!! نمی دانست چه ایام پرمخاطره‌ای را عنقریب در جای جای ایران در پیش رو خواهد داشت!
ورود دوچرخه به ایران، همچون بسیاری دیگر از پدیده‌های تازه ‌رسیده از فرنگ، همانطوریکه ذکر گردید در آغاز با داستان‌سرایی‌ها و شایعاتی همراه شد. «جعفر شهری» مورخ و پژوهشگر نامی، در کتاب «طهران قدیم» به شگفتی مردمان تهران در برابر این وسیله اشاره جالبی دارد و در این ‌باره می‌نویسد: «مردم به آنهایی که بر این مرکب سوار می‌شدند «بچه شیطان» و «تخم جن»هایی می‌گفتند که از طرف شیطان و پریان کمک می شوند، چه به غیر این کسی نمی ‌تواند روی دو چرخ حرکت بکند و دلیل شان این بود که می‌گفتند مرکبی که اگر کسی آن را نگه ندارد خودش نمی‌تواند خودش را نگه دارد، چگونه می‌تواند یکی را هم بالای خود نشانیده راه ببرد؟ مخصوصا که با سرعت آدم دونده‌ای هم طی طریق کرده، از هر طرف هم، پیچ و خَم بخورد! پس این نیست مگر آن که خود آن رورئک را جنیان ساخته و راکبین آنها نیز، بچه جن‌ها و بچه شیطان‌ها می باشند.»

تاریخچه دوچرخه در طهران
دوچرخه در ایران و تهران پیش از آن که کاربردی همگانی یابد، یک وسیله اشرافی به شمار می‌آمد که فرزندان برخی خانواده‌های متمکن و اعیان می ‌توانستند به داشتن آن تفاخر کنند. آنگونه که اسناد و عکس‌های مجموعه‌های شخصی به جای‌مانده از دوره قاجار گواهی می‌دهند برخی خانواده‌های اعیان و اشراف در سال‌های پایانی حکومت قاجار، جداگانه و شخصی، دوچرخه‌هایی را از فرنگ به ایران وارد کردند و این مساله موجب شد زمینه ورود آرام دوچرخه به جامعه ایران فراهم آید.
نخستین دوچرخه‌سازی در پایتخت، در خیابان (ناصرخسرو) جای داشت. «حسین ‌آقا شیخ»، صاحب دوچرخه ‌سازی، در کنار تعمیرات، دوچرخه نیز کرایه می‌داد. شهامت این فرد در کرایه دادن دوچرخه در شرایطی که جامعه آن روزگار، هر پدیده تازه ‌رسیده از فرنگ را با دیده تردید و گاه تکفیر می‌نگریست، موجب شد مشتریانی پرو پاقرص یابد. یک ارمنی به نام «ادیک» نیز پس از اندکی، مغازه دوچرخه‌ سازی در میدانگاهی «سفارت انگلیس» اول «خیابان منوچهری» راه انداخت. با اقداماتی چند از جمله هواداری بچه‌های اعیان و بچه‌های تجار و بعدها طبقات متوسط و دست اخر بچه کاسب ها از این وسیله تفریحی، موجباتی را فراهم اورد تا این شغل جدید [کرایه دهی و تعمیرات و دوچرخه فروشی]، بتواند به یکی از مشاغل محبوب و پردرآمد در پایتخت تبدیل شود و سپس دلربایی و رواج و شهره ان به دیگر شهرهای بزرگ ایران نیز برسد.
دوچرخه بعد از طی طریق در تهران، در برخی از شهرهای ایران نیز به محبوبیت فراوان دست یافت و به مهم‌ترین وسیله جابه‌جایی بدل گردید. با همگانی ‌شدن این پدیده نو ظهور، این وسیله کم کم از یک وسیله بازی و تفریح، به ابزاری جهت کار و امد و شد و منبع درامد برای کاسبان دوره گرد تبدیل شد. «یزد»، «کرمان» و «اصفهان» از جمله این شهرها به شمار می ‌آمدند. فراوانی دوچرخه در اینگونه شهرها در میانه دهه‌های (۱۳۱۰ تا ۱۳۵۰ خورشیدی) به اندازه‌ای بوده که به عنوان نمونه از یزد به نام «شهر دوچرخه‌ها» یاد شده است. به روایت های مختلف خیابان‌ها و گذرهای شهری چون اصفهان در برهه یاد شده از دوچرخه‌سواران پوشیده می شده است.
خیابان ‌های «چراغ برق»، «علاءالدوله» (فردوسی)، «لاله ‌زار»، «سعدی» و «ناصرخسرو» از مراکز مهم فروش، کرایه و تعمیر دوچرخه در تهران به شمار می ‌آمدند. تجارت ‌خانه‌های بزرگی که واردکننده مارک‌های مشهور دوچرخه به ایران بودند، به جز تهران، در شهرهایی دیگر نیز نمایندگی داشتند.
با گذشت زمان و با فراگیر شدن بی سیکلت به خصوص در بعد ورزشی و هم چنین به عنوان ابزار کار و یا حمل و نقل در گستره ایران و زنجان، به غیر از مالکین دکان های کرایه دهی و اموزش دوچرخه و افراد تعمیرات چی، تعدادی نیز نمایندگی فروش انواع دوچرخه با مارک های مختلف [فیلیپس، شیرنشان، هرکولس، سه تفنگ و …] را به صورت انحصاری در اختیار خود داشتند. در هر صورت دوچرخه ها پس از انکه وارد بازار و تحویل شرکت و یا نمایندگی های مربوطه در شهرهای مختلف ایران و زنجان می شدند، صاحب شناسنامه و سند مالکیت می شدند. بدون سند، خرید و فروش ان ممنوع و به عنوان دوچرخه سرقتی محسوب می شد.
گسترش بهره‌گیری شهروندان از دوچرخه پایی در میانه سال‌های «۱۲۹۵ تا ۱۳۲۰/ه.ش» موجب شد، حکومت وقت برای سامان‌دادن به آن، روش‌هایی به کار ببندد. بدین ‌ترتیب وزارت داخله «نظام نامه دوچرخه سواری» را به سال «۱۳۰۵/ه.ش» تهیه کرد و اداره کل (تشکیلات نظمیه) مامور شد پس از گرفتن امتحان از دارندگان دوچرخه، برای آنان تصدیق نامه دوچرخه‌ پایی صادر کند. پس از ان دوچرخه‌ها می باید برابر ائین نامه دوچرخه رانی مصوبه سال «۱۳۰۹/ه.ش» نمره دار می‌شدند یعنی دارندگان دوچرخه به شهربانی شهرستان مربوطه خود مراجعه می نمودند و بعد از معاینه فنی بی سیکلت، (پلاک شهربانی) دریافت می کردند … در غیر این صورت تحت تعقیب و کیفر می دیدند.

حکایت دوچرخه و دوچرخه سواری در ولایت خمسه زنجان
بشر از همان بدو تشکیل اجتماعات انسانی به دنبال گزینه ای برای سهولت هر چه بهتر، در امر جابه جایی بوده است تا بتواند مسافت ها را در مدت زمان کمتری طی کرده و به مقصد مورد نظر خود برسد. در ابتدا از حیوانات بارکش استفاده کرد اما کم کم با استفاده از قدرت تفکر و اندوخته ی ذهنی خود، وسایلی را ابداع نمود. دوچرخه یکی از وسایلی می باشد که نتیجه ی خلاقیت و دانش بشر و احساس نیاز او به وسیله ای برای حمل و نقل آسان، قبل از رو ی کار آمدن وسایل نقلیه موتوری است. اما همان طوریکه اشاره شد نکته این جاست که این وسیله ساخت دنیای فرنگ، چگونه سر از زنجان در آورد؟ تاریخچه ورود دوچرخه به زنجان هم، قصه جالبی دارد که می خواهیم این جا بازگو کنیم.
دوچرخه به عنوان یکی از وسايل حمل و نقل، قدمت زیادی در زنجان دارد و امروزه به عنوان یک وسیله تفریحی و ورزشی در سلامت انسان نيز بسيار موثر می باشد. برخي شهرها به نوعی از ابتدا داراي بستر و فرهنگ مناسب براي استفاده از اين وسيله بودند كه شاید زنجان در مقیاسی متوسط، یکی از ان ها باشد و اكنون نيز دوچرخه در سطح خوبی علاوه بر ورزش قهرمانی، جزو وسايل اصلي تردد در اين شهر به شمار مي رود.
واقع شدن خمسه زنجان در جاده ابریشم (راه بین المللی امروزی) و حد فاصل دارالحکومه طهران و دارالسلطنه تبریز و ارتباط اهالی این سامان با خارجی ها، «مهاجرین منطقه قفقاز» و سکونت «اقلیت ارمنی» در این شهر و وجود مستغلات و رفت و امد جهانگردان و رجال و غیرو، بدون شک تاثیر به سزایی در اشنایی سکنه این ولایت با تعدادی وسایل رفاهی و خدماتی و صنعتی و تفریحی و ورزشی داشته است.
معمرین شهر زنجان می گویند قبل از اوایل دهه دوم قرن ۱۴ ه.ش، ایرانیان از جمله مردم زنجان جهت حمل کالا و تردد خود، از چهار پایان کمک می گرفتند. ولی با پیشرفت علم و صنعت، به جای ان ها کالسکه و درشکه و گاری های چهار چرخه امد. اما پیران بر این نکته تاکید دارند که در همان ایام، ابتدا وسیله دیگری برای حمل و نقل شهری به نام دوچرخه به طرق مختلف به زنجان اورده شد که بعدها روز به روز بر تعداد ان افزوده گردید.
به روایت سالخوردگان، دوچرخه پایی همزمان با برخی ولایات دیگر، وارد زنجان شد و جوانان از نزدیک با این وسیله نقلیه اشنا شدند. البته در این شهر همه مردم بر اثر قید و بندهایی قادر نبودند از ان استفاده بکنند و یکی از عوامل عدم استقبال شماری از مرم شهر از این وسیله، به غیر از گرانی ان، متوجه خارجی بودن و نوین بودن ان می شد! چرا که در طول تاریخ به مجرد ورود هر نوع فرهنگ و صنعت جدید، همواره مقاومت هایی در جلوی ان می شده و لذا رواج فرهنگ استفاده از دوچرخه در زنجان با موانعی روبرو بود.
اکابر شهر خمسه زنجان به علت کسرشاًن خود و با وجود توانایی مالی و فنی، به هیچ عنوان نمی توانستند از دوچرخه به عنوان وسیله نقلیه استفاده بکنند و ترجیح می دادند از درشکه، الاغ، اسب و گاری و یا با پیاده روی در جهت رفع مشکلات امد و شد خود استفاده بکنند. (گفته شده در همان دوران، در اصفهان و يزد که مردمش بيشتر اهل عمل بودند، گوشه ‌قبا يا لباده ‌هايشان را از دو طرف بالا زده و مي ‌بستند و سوار دوچرخه مي ‌ شدند)
سکنه زنگان قدیم مثل غالب شهرهای دیگر ایران که از چهار پایان جهت طی طریق و حمل بار بهره برداری می کردند، انها نیز از این قاعده کلی مستثنی نبودند. گفته مي شود قبل از ورود وسایل نقلیه موتوری و غیر موتوری، وسایل رفت و امدها در روزگاران پیشین اسبابی در قالب انواع چهار پا «اسب و شتر و قاطر و الاع» و سپس گاری، دلیجان، فایتون و امثالهم بود که بیشتر در زیر پا و رکاب بزرگان و تجارت خانه ها مشاهده می شد. در دهه های پیشین به دليل كوچك بودن شهر زنجان (منطبق بر حصار قديمي شهر)، اكثريت مردم با پاي پياده به محل كار و حجره‌ و دکاکین خود روانه مي‌شدند. الاغ و استر از مرکب های خاصه تجار به حساب می امد، مگر معدودی که با درشکه یا کالسکه رفت و امد می کردند.
مردان ثروتمند و بازرگانان زنجان، «الاغ مصري» داشتند. از این رو کاروانسراها و تجارتخانه ها را تماماً لازم بود تا محلی هم برای نگهداری دواب داشته باشند. الاغ مصری معروفترین الاغی بود که بزرگان شهر زنجان هنگام عزیمت به اطراف و اکناف و داخل شهر از ان استفاده می کردند. اين الاغ ها کاملاً سفيد که با زين و لجام مخصوص مزين گرديده و با سرعت حرکت مي نمودند و تجار سوار بر آن به بازار و تجارتخانه ي خود روانه و سر شب به خانه بر مي گشتند و نوکري که پادو ناميده مي شد در پهلوي الاغ حرکت می نمود و خود در جلو ي حجره نشسته و دستورات و گفته هاي تاجر يا ميرزاي او را از مغازه به سايرين به طور شفاهي و يا با نامه مي رساند. در حقيقت عوض تلفن هاي ثابت و همراه امروزي بود و الاغ ها هم به منزله ي ماشين سواري شخصي بودند
نقلیات معمرین شهر حکایت از ان دارد که شماری افراد از جمله بزرگانی چون مرحومین «حاج جواد قائمي» و «حاج نقیب»، (از صوفیان و رئیس و رهبر معنوی بخشی از دراویش زنجان و واقف زمین های قبرستان پایین شهر)، «شیخ ابراهیم زنجانی»، «حاج ملا اقا جان»، « باقرخان امجد نظام» و…. از کساني بوده اند که در آن زمان، داراي الاغ مصري و فانوس کش مخصوص بوده اند. معمولا اعیان و اشراف در بیشتر موارد اصطبل مخصوص جهت مرکوب و یا مرکب های خود در خانه داشتند. وقتی به هنگام شب از خانه بیرون می رفتند ادم ان ها و یا نوکری را به دنبال خود داشتند که به فانوس کش معروف بودند. وظیفه ی ان ها این بود جلوی پای اشراف را روشن کنند تا این حضرات در پستی و بلندی معابر زمین نخورند.
اری گفتیم بزرگان شهر زنجان به دلایل خاصی تمایل به استفاده از دوچرخه نداشتند و به همان مرکب های خاص اکتفا کرده بودند. کودکان و نوجوانان نیز نمی توانستند از دوچرخه استفاده کنند … بعدها برای کودکان سه چرخه مخصوص تولید شد که به علت لوکس و گران بودن کمتر خانواده ای در زنجان حاضر می شد سه چرخه برای بچه شان بخرد … و در این اثنا (دوره رضا خان پهلوی)، وجود تعدادی خانواده به اصطلاح متجدد و اعیان زنجانی و سکونت تعدادی خانوار از اقلیت مسیحی در زنجان که با فن دوچرخه سواری اشنا بودند و گاهنا برخی از جوانان انها، مبادرت به اجرای حرکات نمایشی در معابر عمومی کرده و موجبات انبساط خاطر گروهی از مردم شهر و جوانان را فراهم می اوردند در ارتباط با شیوع دوچرخه سواری در زنجان به خصوص در بین جوانان زنجانی نقش پر رنگی داشته است.
به درستی که از تاریخ دقیق ورود دوچرخه به شهر زنجان با وجود روایات محلی اطلاع روشنی در دست نیست اما هر چه که هست دوچرخه نه در زمان «احمد شاه قاجار» بلکه دوره حکومت «پهلوی اول» وارد زنجان شده است. وجود اسناد و مدارك قديمي و روایات اکابران شهر زنجان، قدمت دوچرخه سواری و نوستالوژي گردش چرخ هاي بی سیکلت را در این شهر تاریخی قریب به ۹۰ سال نشان مي دهد.
مرحوم «اسد الله جمالی» عقیده دارد که «جوانان زنجان از حدود سال های (۱۳۱۴ و ۱۳۱۵) با (ورزش دوچرخه سواری!) اشنا شده اند و در ان زمان انجام مسابقات دوچرخه سواری در زنجان مرسوم نبوده و جوانان علاقه مند به ورزش دوچرخه سواری به جای شرکت در مسابقه و کسب افتخار قهرمانی به انجام حرکات و عملیات نمایشی و سوار خوبی با دوچرخه می پرداختند تا از همسالان و همگنان خود برتر و بالاتر باشند» (جمالی، سید اسد الله، تاریخ ورزش زنجان از ۱۳۰۸ تا ۱۳۷۱ ه.ش، جلد اول، ص ۲۶۹) گفته ایشان بیانگر ان است که پیش از این تاریخ، دوچرخه و دوچرخه سواری در زنجان در بین جوانان زنجانی، ان هم نه در بعد ورزشی بلکه بیشتر در شکل و شمایل تفریحی وجود داشته است!
به گفته ی بزرگان شهر، در دهه های گذشته چون دوچرخه جزو وسایل لوکس و گرانبهاء بوده، تعدادی از مردم زنجان به همین خاطر و به دلایل خاص!! دیگر که در پی خواهد امد از این وسیله نوپا، فاصله گرفته و استقبال چندانی از ان به عمل نمی اوردند. با این وجود تعداد معدودی از جوانان و فرزندان خانواده های ثروتمند زنجانی با وجود تمام حرف و حدیث ها، دارای دوچرخه شخصی بودند و با هنرنمایی های خود تماشاگران را کیفور می کردند. … یکی از این جوانان ورزشکار هنرمند، «بینیامین جودت» از اقلیت های مذهبی ارامنه (احتمالا فرزند مادام جودت قابله ارمنی مقیم زنجان) محصل دبیرستان پهلوی سابق (دکتر شریعتی امروزی) بود که در اواخر حکومت پهلوی اول، دست به حرکات دشواری می زد و با اجرای هنرهای نمایشی و سوار خوبی در ورزش دوچرخه و شرکت افتخاری در جشن های سالانه مدرسه مزبور و یا تجمعات دولتی، باعث تحسین و تعجب بینندگان گردیده و حاضرین را به وجد می اورده است.
گفته شده «مادام جودت» در دوره ی پهلوی اول در زنجان زندگی و کار طبابت انجام می داده و در صحیه دولتی بلدیه زنجان مشغول عمل مامایی بوده و در روزنامه «پروین خمسه» تقدیراتی از سوی زنجانی ها به وی مکتوب شده است. خانه او (قسمتی از ساختمان دکترمزدا و اطراف ان) روبروی «کوچه دئرمان ارخی» و یا همان «کوچه حکیمیان» در خیابان شمشیری سابق «فرمانداری» قرار داشت. گویا شوهر وی مکانیک ماشین های سنگین در زنجان و گاراژهای موجود بوده است. «مادام جودت» در همان محل سکونتش نیز که گاراژ بزرگی بوده به کار مامایی اشتغال داشته است. پایان کار این بانوی طبیب ارمنی را نامردانی … رقم زده اند … الله اعلم. او و خانواده اش حدوداً در سال ۱۸ – ۱۳۱۷/ه.ش از زنجان رفته اند. محل زندگی و کسب و کار این زن و شوهر ارمنی به نام «مادام گاراژی» معروف بود که ابتدا به «مدرسه شاهدخت» و در دهه ی چهل تبدیل به ژاندارمری شد و بعد ساختمان «کلینیک دکتر مزدا» دائر گردید. نکته ان است که هنوز هم بخشی از کاشانه و گاراژ وی تعمیرگاه خودروست و نمایندگی سایپا حسن کاظمی باتری ساز سابق در ان قرار دارد.
سرهنگ بازنشسته شهربانی زنجان اقای «امیر مسعودی» متولد ۱۳۰۹/ه.ش از قول برادر بزرگ خود مرحوم «ابوالفضل مسعودی» در خصوص اکروبات بازی های فرزند مادام جودت (بینیامین جودت) می گوید: «در حدود سال های ۱۳۱۶ و ۱۳۱۷ «بینیامین جودت» یک دستگاه دوچرخه «فیلیپس» داشت [دوچرخه‌هایی از نوع شیرنشان یعنی شیر ایستاده یا شیر خوابیده] که از انگلیس وارد می‌شد. او برخی اوقات چشمه هایی از هنرهای نمایشی انجام می داد. در سطح شهر ۷ ، ۸ نفر را یک جا سوار دوچرخه خود می کرد و با وجود شنیدن حرف ها و توصیه اطرافیان که دوچرخه ات خراب می شود و یا راکبین اسیب می ببینند با حرکات اکروبات خود و با بدن بسیار ورزیده ای و تنومندی که داشت مسافت طولانی را با این دوچرخه انگلیسی در اطراف میدان بزرگ و مرکزی شهر و خیابان تازه احداث شرق و غرب زنجان (پهلوی سابق – امام کنونی) که هنوز برق اسفالت در ان ها متولد نشده بود با موفقیت انجام می داد.» ( (با تلخیص و اضافات، مصاحبه حضوری با اقای امیر مسعودی سال ۱۳۹۵)
به نوشته اقای «اسد الله جمالی»، یک نمونه دیگر از هنرنمایی «بینیامین جودت ارمنی»، دوچرخه سواری بر روی سنگ های سفید لبه ی حوض بزرگ و دایره ای شکل «دبیرستان شریعتی – پهلوی سابق» بود. این قسمت از هنرنمایی جودت را در سال های بعد چند دوچرخه سوار ورزیده دیگر و از ان جمله «مجتبی امیری» هم تکرار کردند. (جمالی، سید اسد الله، تاریخ ورزش زنجان از ۱۳۰۸ تا ۱۳۷۱ ه.ش، جلد اول، ص ۲۷۰)
یکی دیگر از این دوچرخه سواران ورزیده زنجانی در ان عصر، گویا «سید تقی مهدودی» بوده که مرحوم «اقای جمالی» بنا به اظهارات یکی از فرهنگیان باسابقه زنجان «سید ابوالقاسم سیدی» در این باره می نویسد: «در زنجان این دوچرخه سوار از منزل خودش در یکی از کوچه های مجاور سبزه میدان تا بازار و میدان میوه فروش ها را با دوچرخه می پیمود و پس از خرید مایحتاج روزانه در حالیکه در دو دستش زنبیل و سبد میوه سبزی و کاسه ماست و گاهی دو عدد نان سنگک هم به این مجومه ی خرید روزانه اضافه شده بود سوار دوچرخه می شد و دوچرخه را به وسیله ی پاها هدایت می کرد و به منزل بر می گشت.» (همان منبع، ص ۲۶۹)
جان کلام این که، در دهه های رفته بسیاری از ما که هنوز متولد نشده بودیم و «قیر باشی» نقطه انتهایی زنجان از جبهه شرقی بود، در نبود هیئت دوچرخه سواری در زنجان و قحطی مسابقات ورزشی، جوانان علاقه مندی بودند که به صورت تفننی و دلی! گاه و بی گاه با رفقای چرخدار خود! در شهر بسیار سنتی زنجان، دست به حرکاتی در جهت تخلیه انرژی جوانی خود می زدند به این امید که شاید با اپیدمی شدن دوچرخه در فضای سنتی زنجان، خورشید عالم تاب رقابت های ورزشی، در این شهر نیز طلوع کند. «اسمعیلی فرد از جمله ی این دوچرخه سواران ماهر و هنرمندی بود که پس از یک تمرین جدی و طولانی و در نبود مربی و استاد بالای سر خود! توانست شیب تند تپه مشرف به شهر (پرپی) را که منتهی الیه راه شوسه تهران به زنجان بود (عوارضی بلدیه زنجان بالاتر از شرکت ملی نفت- محل امروزی ترمینال مسافربری بین شهری زنجان) با یک دستگاه دوچرخه معمولی که حالا معلوم هم نیست لاستیک هایش تو پر بوده و یا باد خور بوده بالا برود!» (با اضافات، همان منبع، صص ۲۶۹ و ۲۷۰) جای توضیح دارد که در منطقه جغرافیایی پرپی، یک نفر به نام سید پرپی فعالیت صنفی! داشت و کومه ای الاچقی چارداقی برای استراحت گاه خود درست کرده بود و مسافرین را انرژی درمانی و یا پرپی لماخ می کرد دست پشتشان می زد! و وجه تسمیه و اطلاق پرپی به این منطقه شهر زنجان که ناحیه ۲ زنجان بود، کنایه از همین موضوع است.
در بدو ورود دوچرخه به زنجان، این فناوری (شیطان دستگاهی) را در زنجان به زبان تركي ( ِیل آتی و َیل آتی) می گفتند این را «حاج محمد شکوهی» یکی از فعالان زنجانی در عرصه تاریخ و فرهنگ می گوید. علت وجه تسمیه دوچرخه به ِِیئل آتی را بزرگان چند گونه تفسیر کرده اند. بعضی ها معتقدند به علت اینکه دوچرخه به سرعت حرکت می کرد و معمولا سرعت زیاد را با سرعت باد مقایسه می کنند لذا ان را اسب بادی لقب داده بودند ولی در شق دوم قضیه اگر َیل را به معنی پهلوان تعبیر کنیم ان وقت می بینیم زنجانی ها دوچرخه را اسب پهلوانان نام نهاده اند که چندان هم بی ربط نیست. (یَل آت و یَهَر آت) از نامهای اسب های قهرمانان افسانه ای محسوب می شده است. (با اندکی تصحیح و اضافات، نشریه شهاب، اول مهر ۸۵، ش ۲۵۱)
در این خصوص نظرات ضد و نقیض است مثلا به وجه تسمیه دیگری اشاره می کنیم: از انجا که تیوپ دوچرخه باد خور است و بدون باد یا در حالت پنچری حرکت دوچرخه ممکن نیست در واقع دوچرخه بر باد سوار است یئل آتی در کاربرد زبان ترکی بهترین اسم می تواند باشد. به بیانی دیگر، چون در ظرف زمان و به خصوص در طول یک قرن، دوچرخه های اولیه «چوبی» دچار دگرگونی شدند و دوچرخه هایی با لاستیک بادخور به جای لاستیک توپر به بازار امد و از انجا که بهای یک دوچرخه با قیمت یک اسب برابری می کرد! به نظر می رسد به دوچرخه جدید که چرخ های ان با باد حرکت می کرد اسب بادی گفته شده است و یئل آتی هم ترجمه ای از این امر می باشد. (اظهارات جناب سید حمید صدیقیات) برخی از معمرین زنجانی از جمله جناب منوچهر بحرینی دلیل این اسم گذاری (یئل اتی) را اینگونه بیان کرده است این وسیله به عکس چهارپایان که احتیاج به اب و علف داشتند تنها مصرف روز مره اش جز باد لاستیک نبود و این نام ظریف این معنی را داشت.
اقای «امیر مسعودی» که ذکر خیرش رفت در خصوص اولین دوچرخه [ها] در شهر زنجان می گوید: « در ابتدا و در همان دوره پهلوی اول، دوچرخه ای با مارک (برنابل) وارد زنجان شد که روی تنه این دوچرخه پیکره ی یک ادم دیده می شد. این نوع دوچرخه ها تنه و تایر بسیار پهنی داشتند و بسیار سنگین هم بودند. ایشان در ادامه صحبت هایش می افزاید این دوچرخه، قدیمی ترین سیستم ترمز را داشت یعنی لنت ترمز لقمه ای ازبست در اصطلاح زنجانی ها(داش تورموز) در این دوچرخه به کار نرفته بود بلکه با برگشت پدال به عقب، دوچرخه ترمز مي گرفت و از حرکت مي ايستاد به همین خاطر در اصطلاح محلی به این دوچرخه ها توپ [تپ] ترمز می کفتند. از این نوع دوچرخه ها به تعداد محدود تنها در اختیار خانواده های اشرافی شهر قرار داشت … » در همین خصوص بزرگان شهر زنجان به وجود دوچرخه ای به نام (یلنکا) در زنجان اذعان دارند … که احتمالا یک واژه ی روسی ست و پیش از این و اول بار، توسط کنسول های کشورهای خارجی به «تبریز» اورده شده بود و … که به مرور زمان بر تعداد ان ها افزوده می گردد. در ابتدا اغلب دوچرخه ها دارای تایر توپر بودند و سرعت کمتری داشتند اما بعدها با ورود مارک های جدید دوچرخه که بیشتر انگلیسی بودند و با جایگزین کردن تایر های رویی و تویی باد خور، بر سرعت آنها افزوده شد … کم کم فرزندان تجار و کارکنان دوائر دولتی دوچرخه خریدند و تعدادی از جوانان بر خلاف پدرانشان که هر سواری را به جز الاغ مصری خارج از شأن خود می دانستند از این وسیله حمل و نقل نوین استفاده می کردند … سالخوردگان زنجانی با گشت و گذار در کوچه باغ خاطرات جوانی خود می گویند: در شهریور ماه ۱۳۲۰ كه طیاره های کشور «اتحاد جماهیر شوروی» شهر زنجان را بمباران کردند و مردم از ترس با هر وسیله ای خود را به باغ هاي اطراف شهر و یا روستاهای نزدیک رساندند، دوچرخه به همراه درشکه، گاری و حیوانات باربر، یکی از وسایل فرار مردم از معرکه سالدات های روسی بود.
القصه – با رايج شدن ‌دوچرخه که محدوده ‌خريداران و استفاده کنندگانش در اغازین کار، بیشتر حول و حوش خانواده های پولدار و ثروتمند شهر دور می زد، رفته رفته بر تعداد دوچرخه‌ها و خيل دوچرخه‌ سواران در میان اقشار مختلف افزوده شد و در پی ان دکان های کرایه دوچرخه در شهر زنجان گشایش یافتند.


پیدایش اولین دوچرخه های کرایه ای
در خاستگاه نخستین، اژانس های کرایه و اموزش دوچرخه سواری در زنجان، نقش بی بدیلی در مسیر ترویج دوچرخه سواری داشتند. صاحبان این نوع مغازه ها، جهت همگانی کردن فرهنگ استفاده از این مرکب شیطان! بی سیکلت هایی خریداری کردند و در میادین بدون ‌سازه شهر و با کمک شاگردانی که داشتند به صورت ساعتی، طریقه راه بردن این وسیله را به افراد مبتدی و یا به متقاضیان دریافت تصدیق (دوچرخه پایی) اموزش های لازم را می دادند.
آن روزها کار و بار این نوع مغازه ها پر و پیمان بود. پیشکسوتان عرصه و عرضه دوچرخه‌ در زنجان می گویند: قانون در کشور حکم فرما بود و افراد باید با تصدیق «گواهینامه» روی زین دوچرخه می‌نشستند. برای همین کسی‌که در صدد خرید دوچرخه بود و خودش هدایت ان را بلد نبود و یا عشق دوچرخه و مسابقه دادن با رفقا ی بچه محله اش داشت سراغ این نوع دکاکین می‌آمد و مثل اموزشگاه های رانندگی (اتومبیل) امروزی، با پرداخت پول، آموزش چرخ سواری می‌دید.
در دهه های ۳۰ و ۴۰ دوچرخه های پایی، خیلی از کارهای مردم را راه می‌انداختند به همین خاطر کسانی هم که بعد از طی اموزش های لازم و اخذ گواهینامه، وسع خرید دوچرخه را نداشتند، برای انجام امور کاری و اداری و غیرو ، از همین مراکز دوچرخه کرایه دهی، وسیله کرایه می‌کردند … یعنی مراکز دوچرخه های اجاره ای برای مردم دیروز، در حکم اژانس های کرایه ای اتومبیل در عصر کنونی بودند. آنچه مشخص است این وسیله در زمان نداری و کم پولی! و کسادی و قحطی خودرو در زنجان، وسیله کار تا نقلیه و حتی تفریح و خوش گذرانی بوده است. سزاوار اشاره است که، ورود تاکسی درون شهری در زنجان با چهار، پنج دستگاه اتومبیل «فیات» کرم رنگ اغاز شده و تا حدود سال ۱۳۳۷/ه.ش تعداد تقریبی انها به ۲۰ الی ۲۵ دستگاه از نوع (پاودا روسی، فیات، واکسال) افزایش یافته است. (ملکی، محمد، پیشینه پیشه وری و صنعت در زنجان، سال ۹۳،صص ۱۱۷، ۱۱۶) و به نوشته فرهنگنامه زنجان تعداد تاکسی شهری تا سال ۴۷ – ۱۳۴۶/ه.ش، ۵۶ دستگاه بوده است. (روحانی، محمد رضا، فرهنگنامه زنجان، سال ۴۷، ص ۱۷۹) بی‌گمان همین کارایی بی سیکلت های کرایه ای باعث شده‌ بود تا مردم به‌ دنبال سازوکارهای یادگیری آن باشند.
دوچرخه هاي كرايه اي در ابتدا دو، سه مدل در سایز ۲۸ بودند كه برخی از ان ها به گفته بزرگان شهر زنجان خيلي گران بود اما دوچرخه توپ [تپ] ترمز ارزان تمام می شد. در سال هاي ۱۳۲۶ تا ۱۳۵۰ شمسي چند مدل دوچرخه دیگر از جمله دوچرخه (هركولس، فيليپس، رالی، بیرمنگام، رابین، هامبر، غزال و …) به بازار امد و نوع دیگر دوچرخه سه تفنگ (بي. اس. آ) یا همان دوچرخه ۲۸ شهری خودمان بود که عکس ۳ تا تفنگ چاتمه تو قسمت کرپی داشت. به قول زنجانی های قدیمی بسیار هم داش دویر بود. بیشتر این دوچرخه ها انگلیسی و بسیار مقاوم بودند و اکثر قدیمی‌ها ی زنجان، آنها را به یاد داشته و از آنها استفاده کرده‌اند و حتی انواع مستعمل آنها هنوز با قیمتی بالا، دست به دست می‌گردد و مورد علاقه کلکسیون داران است.
از کسانیکه برای اولین بار، با توجه به فضای بسته ولایت خمسه زنجان و مردم عوام که به حکم اینکه از هر تازه رسیده ای ناشناخته باید دوری کرد و هر پدیده تازه را به نوعی تکفیر و نهی می کردند، از خود جسارت نشان دادند و به عنوان یک مشغله دست به چنین کاری [کرایه دهی دوچرخه پایی] زدند و این دستگاه شیطان! را با ضریب هوشی بالای خود به اهالی قدیم زنجان معرفی کردند اطلاعات زیادی در اختیار نیست و یا نگارنده خبر ندارد اما انچه محتمل هست به تدریج که استفاده از دوچرخه در بین افراد بالا دستی رو به افزایش گذاشت بنگاه هایی برای اجاره دادن بی سیکلت و مغازه هایی جهت انجام خدمات این وسیله نوپا [تعمیرات و پنچرگیری و نوار ییچی و باد زنی و …) که لازم و ملزوم هم بودند افتتاح شد و این خود سبب گردید چرخ سواری! قاماس قاماس حالت عمومی به خود بگیرد. در [خیابان سعدی، خیابان امام (محدوده تقاطع امیرکبیر و حوالی امام زاده سید ابراهیم) و محله دباغ ها و …] چندین مغازه برای این کار اختصاص یافتند.
در خیابان مسگرهای بالا روبروی درب جنوبی امام زاده سید ابراهیم یک دوچرخه ساز با ابتکار عمل خود در ترویج دوچرخه سواری، گام های خوبی برداشت. «امامعلی» نام با اوردن تعدادی دوچرخه در اندازه و سایزهای مختلف به خصوص سایز ۲۴ و ۲۶ نوجوانان و جوانان را اموزش داد و به دوچرخه سواری تشویق کرد. وی هر دوچرخه را با قیمت پائین به صورت ساعتی اجاره و کرایه می داد و چون به جوانان و نوجوانان اعتماد داشت و جوانان نیز در فکر خیانت و غیره نبودند بدون دریافت وثیقه یا کارت شناسایی دوچرخه را در اختیار انها می گذاشت بنابر این همه نوجوانانی که حسرت داشتن دوچرخه را داشتند با یک ربع و یا نیم ساعت دوچرخه سواری می توانستند به این ارزویشان جامه عمل بپوشانند. کرایه یک ساعت دوچرخه سواری در طول این سال در نوسان بوده م تا یک تومان افزایش یافته است. گرچه برخی مواقع با وجود خلوتی معابر و کمبود اتومبیل، حوادثی هم اتفاق می افتاد دوچرخه سوار زمین می خورد و یا تصادف می کرد و وسیله کرایه ای خراب می شد، رکاب تاب برمی داشت و به تنه دوچرخه می خورد و یا تایر لنگ می زد … علی ای حال این گونه مسائل به ندرت اتفاق می افتاد … همه اینها، با پرداخت خسارت نقدی ترشرویی صاحب دکان و دوچرخه را برطرف می کرد.
قابل ذکر است که همین کار «امامعلی چرخ ساز» و چند مغازه دار دیگر (اصغر چرخچی محله دباغ ها – یحیی چرخچی محله احمدیه – رحمان چرخچی چهار راه صدرجهان – اسد چرخچی محله گونیه و امثالهم) که به کار کرایه دهی دوچرخه مشغول بودند موجب رونق دوچرخه سواری و تشکیل تیم کلنی دوچرخه سواری در زنجان گردید. [با تشکیل هیئت دوچرخه سواری زنجان، قهرمانان زیادی با همین دوچرخه های معمولی در مسابقات مختلف درون شهری و کشوری شرکت کردند و مقام اوردند و به مردم معرفی شدند] مع الوصف تا ان زمان این شغل در زنجان سابقه نداشته، نشان به ان نشان که، به گفته سالخوردکان زنجانی، اولین بار که این مرکب به زنجان اورده شد، مردم به انهایی که سوار این روروئک می شدند با شگفتی نگاه می کردند و به راکبان این دستگاه نقلیه، «جین بالاسی» می گفتند چرا که باور پذیر نبود که انسان بتواند روی حلقه متحرک نامسطح ایستاده و یا بنشیند. تا اینکه بر اثر تمرین و اموزش پواش یواش این وسیله یکی از وسایط حمل و نقل زمان خود شد که قادر بود بیشتر از سرعت یک چهار پا راکب خود را جابجا کند. کافی بود چند رکاب یا پا به زنجیر انتقال نیرو زده شود تا چندین برابر ان سرعت گیرد. و این چنین بود که مردم زنجان، مثل هر پدیده دیگری به آن اعتنا نشان دادند.» (با اندکی تصحیح و اضافات، نشریه شهاب زنجان، اول مهر ۸۵، ش ۲۵۱ و نقلیات و تقریرات شهروندان زنجانی و اطلاعات میدانی)
در گذشته دوچرخه فقط در یک سایز و اندازه (۲۸) موجود بود و مثل امروز دوچرخه در اندازه های مختلف از بچگانه تا بزرگسال در بازار پیدا نمی شد. دوچرخه های اولیه بیشتر از مارک (هامبر، هرکولس و رالی و …) بودند که از انگلستان وارد کشور می شد. نشستن روی زین چرخ این نوع دوچرخه ها برای بچه ها و نوجوانان ممکن نبود. ان ها با کمک دیگران جهت حرکت دادن دوچرخه، می باید مراحل اموزشی سه یا چهار گانه ای را طی می کردند. ابتدا یک پای خود را روی رکاب می گذاشتند و پای دیگر را به زمین می زدند. کم کم با قرار دادن ان یکی پا روی رکاب دیگر در داخل تنه ی دوچرخه، نیم دور رکاب را می چرخاندند که در اصطلاح به این کار نیم پا داخل تنه می گفتند … و مرحله بعدی …
اگر چه در ابتدا، این شغل دوچرخه کرایه دهی کار نوظهوری بود که چند نفری بیش نتوانستند به ان دست زده و از تهدید این و ان نهراسیدند و به ان اقدام کردند و لذا یکی از مشاغل چشمگیر شد. اما اندک اندک که متقاضیان دوچرخه رو به کثرت نهاده از پسر حاجی، بچه اعیان و بچه تاجرها به متوسطین و بچه کاسب ها رسید به دلایلی ابهت و احترام ان نیز از میان رفته و جزو کارهای ناباب درامد و محترمین ان را کنار نهادند! مخصوصا که عده ای بد سیرت هم، ان را وسیله شیطنت خود قرار داده … راه شوخی و خنده و مزاح … جاده وصول تمنا باز بکند. (شهری، جعفر، تهران قدیم، جلد اول، چاپ چهارم، ۱۳۸۳، صص ۵۴، ۵۳)
اینک برای اینکه حد بدنامی این وسیله نقلیه در شهر خودمان (حوالی اواخر دهه ۲۰ تا دهه ۳۰ و ۴۰) را ببینیم و شکیات و کشفیات مردم زنجان و اعراض انها در این خصوص معلوم شود، شاید درنگی بر پاره ای از خاطرات یکی از مشاهیر زنجان و ایران از ان روزگار، بهترین شاهد بر گفته های «جعفر شهری» البته در بعدی دیگر و بسیار رقیق تر باشد … یعنی وجود لش و لشوش هایی که پیرامون این دکان های چرخ سواری می پلکیدند و اینکه صاحبان شریف مغازه های دوچرخه کرایه ای در زنجان، نقش افرین این سناریوهای کثیف نبوده اند.
مرحوم «دکتر علی اکبر صارمی» فرزند «سید مقتدا صارمی» زاده سال ۱۳۲۲ در شهر زنجان و از دانش اموختگان مدرسه شریعتی (پهلوی سابق) می باشد که تحصیلات کارشناسی ارشد خود را در رشته معماری در دانشکده هنرهای زیبا و دکتری را در «دانشگاه پنسیلوانیای آمریکا» به اتمام رساند … و عاقبت در سحرگاه ۲ بهمن ۱۳۹۶ در تهران درگذشت … در كتابی که مجموعه خاطرات پنجاه سال گذشته اين طراح و معمار پيشكسوت از زندگي در شهرستان زنجان و سال‌هاي تحصيل در دانشگاه تهران را در بر می گیرد او ضمن اشاره به خاطرات دوران نوجوانی خود در زنجان و اشاره به محله پدری خود «سرچشمه» گریزی هم به مغازه های دوچرخه [سازی] در سطح شهر زنجان زده و اشاره گزنده ای به این نوع دکان ها که پاتوق افراد خاصی بوده دارد.
«از دیگر موجودات ناپیدای شهر البته برای ما دانش آموزان لات و لوت های معروف و غیر معروف شهر زنجان بودند که از میان ان ها (ابی کور) [بر وزن اپیکور فیلسوف یونانی!] جزو شرورترین لات ها و اقا تقی [شریعتی] جزو جوانمردترین لوطی ها به شمار می رفتند. «ابی کور و نوچه هایش» را هرگز ندیدیم ولی ما بچه های مدرسه را همیشه از ان ها بر حذر می داشتند و نزدیکی به ایشان بدنامی و بی ابرویی به دنبال داشت. البته بچه های تهران و بچه های مدیران و روسای ادارات که غالبا غیر محلی بودند بیشتر در معرض تهدید این لات و لوت های زنجان بودند به همین دلیل به همراه نوکران و شوفرهای خود رفت و امد می کردند و یا به مدرسه می رفتند. در این میان دکان های تعمیر دوچرخه که دوچرخه سازی نام داشتند نیز از مکان های مشکوک شهر بودند و محل تجمع لات و لوت ها. دوچرخه این دستگاه دوست داشتنی که اکنون بهترین مرکب انسان های عاشق طبیعت است، چه گناهی داشت که ما را [پدرانمان] از نزدیک شدن به مغازه های دوچرخه سازی هشدار می دادند. نمی دانم مشکل از دوچرخه بود یا از دوچرخه سازی یا موجودات شروری که در دوچرخ سازی ها تجمع داشتند و اکنون به ان ها ارازل و اوباش می گویند.» (صارمی، علی اکبر، تار و پود و هنوز، سرگذشت من و معماری ما، صص ۴۵ و ۴۴)
حکایت دیگر در باره خاطرات دوچرخه در زنجان مربوط به هنرمند فقید احمدپور اسکندری معروف به «امید نقاش» است نقاشی که همواره در سبزه میدان و خیابان فرمانداری سابق، نقش بر شهر زنجان و زوایای پیدا و پنهان ان می زد و اینک خود نقشی از شهر زادگاهش شده است.
مرحوم پور اسکندری (نقاشی امید) که در دوره جوانی شاگرد داروخانه برادران حکیمیان (سبزه میدان) بوده … جهت سرعت عمل در کارهای محوله، مدیریت داروخانه یک دستگاه دوچرخه معمولی در اختیار وی گذاشته بود … او در گفتگویی با نشریه موج بیداری، در پاسخ به سوالی که آیا می توانستید ضمن دوچرخه سواری و یا شرکت در مسابقات (دهه ی ۳۰)، لباس مخصوص دوچرخه سواری بر تن کنید؟!! می گوید: « نه، جو خیلی بد بود. حتی روزی که رفتم در داروخانه استخدام شوم از من سه سوال ایدئولوژیک پرسیدند ۱- مالدره رفته ای ؟! ۲- زنجان رود رفته ای ؟! ۳- از این دوچرخه های کورسی سوار شده ای ؟! [دوچرخه های شاخ گوزنی مسابقه ای که فرمان ان در سطح پائین تر از زین قرار دارد!] اولی را گفتم: نه. دومی را جواب دادم با خانواده رفته ام. سومی را هم گفتم: نه. چون هر کسی سوار اینگونه دوچرخه ها می شد، می گفتند یا رقاص (اویناقان) است یا ژیگول!! هست. خلاصه [اهالی شهر] دید بدی نسبت به این ها [دوچرخه سواران] داشتند. به سرهنگ مسعودی (فرزند حاج میرزا رسول خان خطیب لو و نوه دختری دکتر موسی خان سعد حکیمیان) گفتم این چه سوالاتی ست که از من کردید؟ سرهنگ گفت: هر بچه ای مالدره برود انجا مزاحمش می شوند. هر کس هم از ان دوچرخه ها [کورسی] سوار شود انجا دنبالش می افتند. زنجانرود هم شکل (خاصیت) مالدره است!» الله اعلم (موج بیداری، پنج شنبه ۲۸ خرداد ۱۳۸۳، نمر ۴)
تعمیرگاه های دوچرخه
شهر زنجان در گذشته کوچک تر بود و بیشتر خانواده ها توان خرید موتور و اتومبیل را نداشتند لاجرم معابر و گذرگاه های شهر را با دوچرخه می پیمودند و این میزان استقبال از دوچرخه از آنجا که آن زمان، خیابان کشی در شهر زنجان در سطح مناسبی نبوده و تمامی کوچه ها و معابر خاکی و سنگلاخی بودند … در این راستا دوچرخه ها نیاز به تعمیرات اساسی پیدا می کردند … و صفحات تاریخ چنین ورق می خورد که در کنار دکان های اولیه «دوچرخه های کرایه ای» که هر از چندی، کار تعمیرات هم انجام می دادند، تعدادی مغازه جدید با هویت و نشان جدید، صرفا برای تعمیرات و دوچرخه ساز [ی] شکل بگیرند تا این مرکب بی ادعا و نجیب را برای راکبان ان رهوار کنند. چند نفری از این چرخ سازان زنجانی اصلا دوچرخه اجاره ای نداشتند و فقط در حوزه ی خدمات فنی و مرمت دوچرخه ها مشغول بودند. در اوایل کار تعداد مغازه‌ها کم‌ بود و شاید به تعداد کل انگشت‌های دست هم نمی‌رسید. به دلیل همین محدودیت کارشان به خصوص در بهار و تابستان سکه می شد. این اوستاکاران همشهری، هر روز صبح، درِ های چوبی محل کسب شان را باز می ‌کردند و تا شب شغال خوان مشغول کار می شدند.
تعميرات و رفع عیب و ایرادهای دوچرخه ها از باد زدن لاستیک ها و پنچرگيري و شل و سفت کردن زنجير و روغن ‌کاري و رفع لقی و صداگیری و پره‌بندي (سیم پره ها) و لنگي گيري شروع می شد و به شکست و بست ‌ها مانند دو شاخه و تنه و کج و کوله شدن (طوقه) و بريدن (پره) و امثال آن می رسید. جوش ‌کاري ‌هاي اجزای دوچرخه را (دوات گر و چلنگرهای زنجان) که در ان روزگار کم هم نبودند انجام می دادند. نایلون پیچی و یا نوار بندی اسکلت دوچرخه که به دو نوع درشت (ساده) و ریز انجام می گرفت نیز مرسوم بود و این کار علاوه بر حفظ و نگهدارى و طول عمر دوچرخه، ان را زیباتر و شکیل تر نشان می داد معمولا براى یک دوچرخه بزرگ نمره ۲۸ ،سه بسته و نیم نایلون مصرف می شد. واز و بست دوچرخه های کار کرده، از کارهای زمان بر برای چرخچی ها بود و حداقل ۲ روز طول می کشید يعني اين كه می باید همه اجزاي دو چرخه را از هم باز می کردند و پيچ و مهره ها و … را يك شب تا صبح توي نفت می خواباندند تا خوب خيس بخورد و بعد دوباره سر هم بندی می کردند. با این کار هر دوچرخه ي قراضه اي بعد از هر واز و بستي، تبديل به يك دوچرخه ي نو مي شد.
امار موجود در فرهنگنامه زنجان، تالیف شادروان «محمد رضا روحانی» نشان می دهد تا سال ۱۳۴۷- ۱۳۴۶/ه.ش که ایاب و ذهاب مردم با ۵۶ دستگاه تاکسی به سر انجام می رسید و کرایه این تاکسی ها برای یک و دو نفر ۵ ریال و یرای سه نفر ده ریال بود، ۳۵ باب دکان و فروشگاه دوچرخه سازی و دوچرخه فروشی در زنجان موجود بوده است. (روحانی، محمد رضا، فرهنگنامه زنجان، ص ۱۷۶)
حاج یحیی چرخچی (صیدی) شاید یکی از همین چرخچی های اشاره رفته در فرهنگنامه زنجان و باقی دوچرخه سازان قدیمی زنجان باشد. نگارنده در سال ۹۷ برای نوستالوژی دوچرخه (حسرت گذشته)، سری به مغازه او در خیابان امام روبروی «قیزلار باغی» زده است. مغازه حاج یحیی همچنان ظاهر قدیمی و نوستالژی‌اش را حفظ کرده است او یکی از تعمیرکاران قدیمی چرخ در زنجان است و هنوز هم دل در گرو دوچرخه های کلاسیک قدیمی … دارد و نمی تواند با دوچرخه های دنده ای با هزار دنگ و فنگ امروزی که مورد علاقه جوانان است کنار بیاید.
اقا یحیی چرخ ساز بیش از نیم قرن از عمر خود را صرف تعمیر دوچرخه کسانی مثل من کرده که اینک با داشتن ۶۴ سال سن، خود پدر بزرگ شده ام و یا جوانان دهه های بعد از انقلاب که اینگ برف پیری بر سرشان نشانه رفته است. اما خود «حاج یحیی صیدی»، امروزه با وجود کهولت سن، هنوز هم اگر فرصت کند و توانش را باز یابد شاید بتواند در کنج مغازه اش به یاد ایام جوانی اش، در کار چرخاندن چرخ یئل اتی های همشهریانش باشد. او اینک همه روزه در یک مغازه قدیمی با انواع و اقسام وسایل دوچرخه، روی یک صندلی کوتاه می نشیند و نظاره گر خیابان و «درمانگه فخیم الدوله» می شود و پاره وقت ها با رفقای قدیمی اش شم شین و گپ و گفتگو می کند. بیشتر دوچرخه سازان همدوره او مثل حاج نصیر چرخچی (نوبخت)، حاج مهدی چرخچی «کیدری» و … از دنیا رفته اند. او می گوید دیگر توان کار ندارم و به بهانه دکان از خانه به بیرون می زنم تا خانه نشین نباشم. می گوید مشتری هست اما من نمی توام مثل سابق کار مشتری را راه بیندازم. این پیشکسوت صنعت دوچرخه سازی زنجان، با وجود داشتن توان مالی، هیچگاه اتومبیل نداشته و از دوره ی جوانی سرو کارش با دوچرخه بوده و به همان نیز اکتفا کرده است و امروزه ان را هم به دلیل سالخوردگی کنار گذاشته است. دوچرخه سازی که والای گیری! (لنگی گیری طوقه های دوچرخه) را به بهای ۵ تومان و باد زنی را ۱۰ شاهی و پنچر گیری با دستمزد ۲ قران را خیلی خوب به خاطر دارد و امروزه برای همین کار، تعمیرات چی ها ۲ تا ۳ هزار تومان طلب می کنند.
در بازکاوی فعالیت کسبه و تعمیرکاران دوچرخه در زنجان در پیش از انقلاب و دهه های ابتدایی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، اسامی تعدادی از این تعمیرات چی ها، به نوعی چشم نواز است و بیشتر ماندگاری خودشان را در ذهن علاقمندان به دوچرخه و دوچرخه سواری در زنجان حفظ کرده اند: (حاج مهدی کیدری و محمد ملک زاده و حاج نصرالله نوبخت که هر سه نفر در خیابان امام – چهار راه امیر کبیر مغازه تعمیراتی داشتند و حاج یحیی صیدی واقع در خیابان امام روبروی درمانگاه شماره یک و جلیل شهوری در خیابان شهداء و مشهد علی … چرخچی اول خیابان سعدی جنوبی و اصغر … چرخچی «محله دباغ ها» و اسد اقا … چرخچی «محله گونیه» و سید رحیم ابوالقاسمیان معروف به آرحیم چرحچی واقع در محله شوقی و اصغر نجفی در خیابان ۱۷ شهریور «امجدیه» و شاهعلی دین محمدی در خیابان کمربندی نرسیده به میدان فلسطین و یعقوب اسماعیلی خیابان ۱۷ شهریور دگرمان ارخی و سید تراب موسوی خیابان فرودگاه و روح الله جزء وفائیان خیابان امام نبش کوچه احمدیه و اقا رحمان … چرخچی و عبدالزهراء ملت خواه (خیابان شهداء) و تعدادی دیگر که در عرصه ارائه خدمات به فناوری دوچرخه و راکبان بی سیکلت ها شهرت بیشتری داشتند
… تا سال ۱۳۷۷ قریب به ۴۰ تعمیرکار دوچرخه با داشتن اتحادیه صنفی به ریاست اصغر نجفی (خیابان ۱۷ شهریور، نبش کوچه نوبهار، پلاک ۱۷۷) در شهر زنجان فعالیت داشتند که به اسامی تعدادی از این تعمیرکاران اشاره می شود: (جلال دین محمدی خ کمربندی روبروی مسجد زینب کبری/ حاج علی دین محمدی خ ضیایی بازار روز شهرداری/ احمد اسوده نژاد محله دباغ ها نرسیده به گلزار شهداء/صادق طاهری بی سیم «جمهوری» سر پل/ حمدالله ابراهیم خانی بی سیم «جمهوری» ایستگاه ترانس/ نصرالله پاکتی خ بعثت شوقی/ محسن تصوری دروازه رشت خ بعثت جنب بانک صادرات/ کریم جوادنیا دروازه رشت/ حاج علی احمدی خ ۱۷ شهریور نرسیده به استادیوم ۱۵ خرداد/ ابوالفضل محمدی خ ۱۷ شهریور انتهای کوچه سقاخانه/ سید احمد موسوی خ فرودگاه/ رحیم الله یاری سه راه امجدیه/ محمود لطیفی مقدم خ سعدی جنوبی جنب بازار/ خیرالله اسد زاده خ سعدی جنوبی/ جمشید اربطی خ فرودگاه روبروی سید تراب موسوی جنب داروخانه افصحی/ نجفی خ امام کوچه نبئی «نساجی مازندران» پ ۱۵ / جوادنیا خ خواجه نصیر طوسی/ اسکندری خ درمانگاه پ ۳۸ / و ۵ ، ۴ نفر دیگر که در محله اسلام اباد و جاده همایون دکان دوچرخه سازی داشتند. (با تلخیص و اضافات، برگرفته از اولین کتاب راهنمای مشاغل استان زنجان)

افتتاح مغازه های دوچرخه فروشی
به گواهی تاریخ همیشه کسانی که اولین کارها را انجام می دهند، در ردیف قهرمانان جای دارند. در عرصه دوچرخه های پایی و حواشی ان، که در آن سال ها از وسایل عجیب و غریب بود، بنابر این کسی هم به فکر استفاده از آن نمی افتاد چه برسد به اینکه با ان کسب و کار هم راه اندازی کند … مطالبی تا حد ممکن از مراکز کرایه دوچرخه و دوچرخه سازی گفته شد.
با عنایت به مطالب قبلی و به گواه انچه که از سکنه قدیمی زنجان و پیشکسوتان فناوری دوچرخه شینده شده، علاقه مردم اين ولایت به دوچرخه سواري به بيش از هشت دهه قبل بر مي گردد … گفتیم تعدادی قلیل از سکنه اعیان زنجان و بچه پولدارها از همان ابتدا، دوچرخه های شخصی داشتند … تو گویی انگار بر قالی سلیمان سوار بودند و خدا را بنده نبودند! نرمک نرمک فرزندان خرده تاجرها، جوانان طبقات متوسط و بچه کاسب ها نیز استفاده از این وسیله را با گشایش دوچرخه های کرایه ای شروع کردند. کوتاه مدتی بعد از آن، کسانیکه دست شان به دهانشان می رسید به فکر خرید دوچرخه افتادند.
تورق روزنامه ها و مجلات قدیمی مربوط به اوایل دهه ۲۰ الی دهه ۵۰ نشان می دهد که تبلیغ دوچرخه خیلی رایج بوده است. واردکنندگان دوچرخه در سال‌های حکومت پهلوی اول و دوم، برای شناساندن و فروش آنها به ایرانیان، آگهی‌های فراوان تبلیغاتی در روزنامه‌های آن زمان منتشر می کردند. تقریبا از سال ۱۳۲۸/ه.ش واردات انبوه دوچرخه به ایران شروع شده است و تا به امروز این چرخه ادامه دارد. در واقع سال‌های اولیه جلوس دوچرخه در ایران با مدل‌های انگلیسی که از مارک های معتبر در بازار بودند سپری شد. بعد از آن آلمان و کشورهای اروپایی، ژاپن به نوعی بازار را در اختیار گرفتند … تا اینکه چینی‌ها و تایوانی ها وارد بازار شدند. (فیلیپس [دوچرخه‌ ای با نشان شیر «شیر خوابیده یا شیر ایستاده» که ساخت انگلیس بود]/ هرکولس هاش/ هامبر/ بی اس آ «مارک سه تفنگ BSA»/ رالی/ بیرمنگام/ کارخوف «المان»/ مایستر/ المپیک/ اوپل/ جمس/ بالاکا/ رامبل/ دایتون/ غزال/ رابین هود/ وی وی «ایتالیا» مخصوص کودکان/ دوچرخه مسابقه‌ای لگنانو «ایتالیا»/ پژو «ساخت فرانسه»/ یاماها ۲۸ «ژاپن»/ قناری «ژاپن»/ هرو اطلس« HERO&ATLAS » از کشور هند/ فونیکس ۳ مار «چین» که این دو اخری، به علت قیمت ارزان به سرعت، جای خود را در دهه ی ۵۰ در اکثر شهرستان ها باز نمودند، و …)
گاهاً هر نمایندگی در تهران بیش از یک نام تجاری در اختیار داشت که علت ان، تعدد فروشندگان در شهره های بزرگ و تقاضای روزافزون این کالای نوظهور و پرمصرف بوده است … و در این شرایط بود که چند نفری در شهر زنجان که در ان سال ها (۱۳۵۰ تا ۱۳۳۲) با احداث پادگان و ورود ارتشی ها و ساخت و ساز های شهری و خانه های سازمانی و ساخت پارک و بولوار و لوله کشی اب شرب و خیابان کشی و افتتاح سینما و حمام های نمره دار و ساخت ورزشگاه «امجدیه» و افتتاح فروشگاه ها و جمع اوری درشکه ها و … در حال یک پوست اندازی حسابی بود!!، از موقعیتی که پیش آمده بود، حداکثر بهره را بردند و با سرمایه و سواد تجاری و شم اقتصادی که داشتند! با تجارتخانه های بزرگی که وارد کننده مارک های مشهور دوچرخه به ایران بودند مرتبط شدند و با اخذ نمایندگی از این کمپانی ها، اولین فروشگاه و مغازه های دوچرخه فروشی را در زنجان تاسیس کردند.
بعد از این گشایش، انواع دوچرخه (مراجعه به لیست بالا) که از برخی از ان ها به عنوان شاهکار صنعت دوچرخه سازی یاد می شد و بیشترشان ساخت انگلستان بودند، به زنجان راه پیدا کرد و در یک پروسه ای، به عنوان یک وسیله نقلیه ساده و ارزان، با توجه به تبلیغاتی که در جراید و رسانه های قبل انقلاب می شد، علاوه بر خرید ان از سوی دوره گردها به عنوان یک ابزار کار! این مرکب انگلیسی (شیطان دستگاهی)، حتی به بعضی از قصبه ها و روستاهای دور و نزدیک زنجان هم جا باز کرد!
با افتتاح تعدادی فروشگاه دوچرخه فروشی در زنجان (مشروح ان در پی خواهد امد) و خبردار شدن ملت از فروش قسطی ان، کم کم التفات زنگانیلار به این وسیله نقلیه سبب شد همگانی شدن ان در جای جای شهر نمود پیدا کند. پیشتر گفتیم ورود دوچرخه به زنجان باعث پیدایش برخی مشاغل گردید اما عمومی شدن ان باعث منسوخ شدن شغلی (دکان های کرایه دهی سابق) و شیوع شغلی دیگر (نگهبان دوچرخه) شد. با عمومی شدن دوچرخه در زنجان تقریباً مشغله های دیگری به ظهور رسید. از جمله ان ها مي‌توان به مسئول و نگهدار دوچرخه تماشاگران سينما و گردشگران پارک های زنجان اشاره كرد که از اواسط دهه چهل تا دهه ۵۰ تماشاگران و گردشگران زنجانی با پرداخت مقداری (قره پول) براي نگهداري دوچرخه شان مي ‌پرداختند.
در این باره یکی از حاملان ادبیات شفاهی زنجان چنین می گوید: درست است که با عمومی شدن دوچرخه و دوچرخه دار شدن تعداد زیادی از شهروندان زنجانی، کرایه دادن دوچرخه متروک شد اما شغل های دیگری نیز جدا از دوچرخه فروشی ها و تعمیرات چی ها پا گرفتند. نگهبانی و نگه داری دوچرخه نیز شغلی پردرامد شد. به ویژه در مکانهای پرتردد چون بلوار و سینماها این امر قابل دید بود. پارک بلوار ازادی [پارک شاهنشاهی سابق که به همت شهردار وقت زنجان اقای صفدری پی ریزی و بعدها توسط شهردار اقای محتشم تکمیل شد] که در عصرها و غروب ها به ویژه در روزهای جمعه که از جمعیت مملو بود یکی از این مکانها بود که پائیدن دوچرخه و یا همان نگهداری صورت می گرفت….

پایان بخش نخست

ادامه در شماره بعدی نشریه ندای شهروند و همچنین متن کامل به همراه آرشیو عکس ها در سایت ندای شهروند آنلاین منتشر خواهد شد.