از بلدیه تا شهرداری
از آغاز فعاليت شهرداري (بلديه) زنجان نزديک به يک قرن مي گذرد. در طول عمر اين نهاد دولتي، تعدادي به عنوان شهردار و کفيل شهرداري، بومي و غير بومي آمد و شد داشته اند. که برخي از آنان چند ماه و تعدادي چندين سال متمادي در مسير تند بادهاي حوادث سياسي و اجتماعي شهر زنجان، بر مصدر کار بوده اند و شماري از اين شهرداران صاحب بصيرت و صداقت، درحد وسع و فراخور حال در جهت رفاه حال عمومي و برآورده شدن حقوق شهروندي گام هايي برداشته و خدمات به يادماندني انجام داده اند. لکن با جستجو در تاريخ گذشته و با توجه به کمبود مرجع و اسناد مکتوب، متأسفانه اطلاعات کافي از کم و کيف فعاليت و خدمات اغلب اين شهرداران در اختيار نيست. سنت نادرست عدم ثبت خاطرات و وقايع اجتماعي و سياسي و فرهنگي ، در ميان رجل تأثير گذار منطقه ي خمسه، به عنوان مشکلي کلان در امر پژوهشي و تحقيقاتي و اين نوشتار پيش رو، امري بوده که به جز چند مأخذ و منبع ناقص، مرجع و مرکز اطلاعات و اسناد ديگري در دسترس نبوده است. بالطبع نتيجه گيري نهايي نيز در فقر اسناد و منابع نيز، اگر محال نباشد، ناقص خواهد بود. بدون شک اين مجموعه داراي کمبودها و نواقصي بوده و اميد است با همراهي و همگامي دوستداران تاريخ و فرهنگ اين ديار و با توجه به اين نکته مهم که اسناد زيادي در حوزه ي بلديه زنجان در منازل و آرشيوهاي شخصي وجود دارد، جامع تر و کامل تر گردد.
با استناد به مدارک غير قابل انکار باز مانده از سال هاي گذشته و روايات معتبر شفاهي و برخي منابع از جريده ها و کتب قديمي و يادداشت ها و اسناد شخصي معمرين و بزرگان شهر زنجان گرفته تا محفوظات و مصاحبه ها و اطلاعات و مطالعات ميداني، جملگي دلالت بر اين موضوع دارد که تعدادي از رؤساي بلديه زنجان، در طول مدت خدمت خود، منشأ عمران و آباداني در شهر بوده اند و تاريخ از آنها همواره به نيکي ياد کرده و خواهد کرد.
با تلنگري به گذشته ي تاريخ اجتماعي زنجان و به نقل از بزرگان و معمرين، خيلي به ندرت اتفاق افتاده است كه از يك نفر شهردار هنگام ترك پست خود قدرداني گردد. آنها همواره با عزت و جلال آمده و با دلخوري و يا با اکراه و بعضاً بدنامي رفتهاند. آنها همواره مقروض بودهاند و در پرداخت حقوق پرسنل خود مشكل داشته اند! برخي از آنها با نظر انجمن شهر(معتمدين) براي رياست شهرداري گمارده ميشدند و برخي انتصابي و با توصيه مقامات مشغول به كار مي شدند. با تمام اين تفاسير برخي از اين افراد جزو خدمت گزاران صديق بوده اند و تاريخ دربارهي آنها منصفانه قضاوت كرده است.
با تمام اين حرف و حديث ها و کشفيات و شکيات و کشکيات و منقولات، آنچه که در بررسي تاريخچه ي شهرداري زنجان حايز اهميت بوده و جان کلام مي باشد، نقش سازنده ي برخي از شهرداران و به ويژه نقش پررنگ تر جناب حاج علي اکبرتوفيقي جلوه ي خاصي داشته و همواره نام وي به عنوان خدمتگزار بر تارک تاريخ اين شهر مي درخشد .حاج علي اكبر توفيقي فرزند مرحوم حاج آقا حسين زنجاني از رجال روشنفکر، مشاهير و از بازرگانان معروف ديار زنجان به سال ۱۲۵۶ خورشيدي در زنجان متولد شد. تحصيلات مكتب خانهاي و مقدماتي را در همان دوران كودكي و نوجواني مطابق عرف قديم، در مكتب خانهها و مدارس ديني شهر، نزد مکتبداران و علما سپري نمود. و در جواني و در سال ۱۳۱۲/ه.ق و در اواخرقرن نوزدهم م همانند بسياري از ايرانيان گرفتار تنگدستي و معضلات اقتصادي، به تنهايي در ۱۲ شوال از زنجان عازم روسيه تزاري گرديد و در معادن(زغال سنگ) با حقوق ماهيانه سه ريال در باکو مشغول به كار شد و به فاصله ي اندکي به خاطر نبوغ و تند و تيزي و به عنوان يک عنصر شناخته شده از طرف شهر محل سکونتش تازه شهر از سوي شماري تجار همشهري و غير همشهري دعوت به کار شراکتي و حضور در فعاليت هاي بازرگاني شد و صاحب ثروت گرديد و سپس به تنهايي مبادرت به تجارت کرد…..
دوران پر فراز و نشيب نوجواني و مرز بودن يا نبودن
مرحوم حاج علي اکبر توفيقي در دفترچهي خاطراتش که در مواردي ناخوانا مي باشد ضمن اشاره ي کوتاه به سجل احوال خود، به توصيف مکتبخانه هاي قديم شهر مي پردازد که به علت نبود بهداشت به «کثافت خانه» تشبيه نموده و مي نويسد: «مکتب خانه چيز غريبي بود که الان هم خيلي است چون فوق العادگي داشتم … »!!! اين بود که بدانجا تمکين نمي نمايد و مي گريزد. آخرالامر به کار در آهنگرخانه به مدت دو و نيم سال راضي شده، ولي عاقبت طاقت نياورده و از آنجا هم مي گريزد. وي در ادامه مي نويسد که:«ابوي مرحوم از رفتار من دلتنگ بود. با بچه ها دعوا کرده مي زدم و نمي خوردم. نتوانستم بمانم رو به روسيه فرار کردم». بنا به اظهارات خود مرحوم توفيقي، اقوام و خويشان در حق او مي گفتند که: «اين هم آدم نمي شود». در واپسين سال ترور ناصرالدين شاه قاجار به دست ميرزا رضاي کرماني رهسپار کشور همسايه شمالي ايران مي شود.
مهاجرت به کشور روسيه
حاج علي اکبر در ادامه ي دست نوشته هاي خود که در گيرنده ي حوادث و اتفاقات مختلف در آن سوي رودخانه ي ارس در طول مدت اقامت بيست ساله اش مي باشد توضيح مي دهد که: «در تاريخ ۱۳۱۲ ه.ق در سن بيست سالگي عازم روسيه شدم، در راه شوسه رشت طهران عملگي نموده سه چهار تومان پول جمع كرده تذكره و بليط كشتي گرفته در كشتي مجبور به ريختن زغال در كوره كشتي شدم. مدت يك ماه و نيم در بادكوبه فعلگي نموده عازم تازه شهر شدم. در تازه شهر خاله و خاله زاده كه اسمش مشهدي لطفعلي است و الان در زنجان در دکان مشهدي حسين خمير گير است داشتم و دو روز بيكار مانده و بعد از دو روز فعلگي نموده، قريب هشت ماه مانده در اين حال خبر فوت ابوي مرحوم رسيد، ناچار به زنجان حركت نمودم، وقتي وارد شدم ديدم چهل تومان قرض دارم، قريب دو ماه مانده كه سي تومان داشتم به قرض داده و دوباره شش تومان قرض مخارج راه نمودم[نموده و]عازم روسيه شدم. اين سفر مدت چهار سال مانده و خرجي والده را مي فرستادم. دوباره به زنجان آمدم و قريب دويست و ده تومان پول داشتم، باز قريب دو ماه مانده نتوانستم بمانم رفتم. در مدت دو سال کاسبي علافي و بنکداري مي کردم، هزار و پانصد تومان پول جمع نموده بزنجان آمدم. بعد از ۴ سال کاسبي دوباره عازم روسيه شدم. آن وقت زيبنده سه سال و احمد يک ساله بود. در تاريخ ۱۳۲۶ه.ق اين سفر با مشهدي يوسف پاشا اوف زنجاني شرکت نمودم. قريب به ۴ سال کاسبي نمودم و در اواسط ۱۳۳۲ عازم خراسان شده، تا مراجعه به زنجان نمودم».
خلاقيت و ابتكار عمل و استعداد و برنامهريزي و دورانديشي حاج علي اکبر توفيقي باعث شد مقارن اواخر سلطنت ناصرالدين شاه و اوايل سلطنت مظفرالدين شاه، با همراهي و همکاري مرحوم حاج ميرزا مشهود رهنما تاجر زنجاني و همانند ديگر فعالان اقتصادي زنجان از جمله حاجي نقي بلوري و حاج علي اکبر شيشه چيان به تناسب شغل خود(تجارت) مقيم باکو بود و قبل از انقلاب روسيه، وارد تجارت اسلحه شده و ثروتي اندوخته و توانست از تاجران صاحب اعتبار و سرمايه گردد. مرحوم توفيقي ضمن انجام امورات تجاري، به برخي كشورهاي اروپايي سفر كرده و با پيشرفتهاي آن ممالك از نزديك آشنايي پيدا ميكند .
مرحوم توفيقي كه دوران کودکي و نوجوانيش مصادف با يکي از تيره ترين دوره هاي تاريخ معاصر مي باشد که در آن ناصرالدين شاه جهت تأمين مخارج هزينه ي سفرش به فرنگ امتيازات زيادي از جيب ملت به بيگانگان داد و جواني او که باز يکي از سخت ترين دوره هاي تاريخ ايران يعني وقوع انقلاب مشروطيت به مثابه ي پلي جهت گذر از دنياي کهن به عصر جديد مي باشد، که در واقع کشور با خواسته هاي روشنفکران و با همراهي برخي از روحانيان در حال پوست اندازي بود، اما سرنوشت مشروطه آن چيزي نبود که جوان هاي همچون توفيقي انتظار آن را داشتند. ولي او همچنان اميدوار به آينده بود.
انقلاب اکتبر و بازگشت به وطن مادري
علي اکبر توفيقي پس از سال ها اقامت در کشور روسيه و بعد از طي دو دهه بنا بر اخباري و احوالاتي به زادگاهش باز مي گردد. کريم نيرومند در اين باره مينويسد:« چون در جريان انقلاب کارگري در(اکتبر ۱۹۱۷ م-۱۲۹۶ ش) که بلشويکها روي کار آمدند، حاج علي اکبر به علت مخالفت با آنها از باکو اخراج مي گردد. او(سپس) عازم زيارت کربلا و عتبات عاليات شد. و بعد از دو ده سال دوباره به شهرخود زنجان برگشت. و به کار اسلحه فروشي و کتابفروشي پرداخت و در اين مدت، چند هم فکر هم پيدا کرد».
حال اين که حاج علي اکبر توفيقي در دفترچه ي ۱۵۰ صفحه اي خاطراتش، خروج نهايي خود از روسيه و اقامتش در زنجان را، سال۱۲۹۲خورشيدي يعني سه سال مانده به انقلاب روسيه عنوان کرده است!.
و باز بر پايه ي برخي تأليفات و ادبيات شفاهي و روايات و منقولات سينه به سينه!، او موقع خروج از روسيه، مأموريت خاصي در جهت تأسيس حزب و گروه انقلابي بدو محول مي شود و سپس به وطن باز مي گردد. عده اي مي گويند ايشان براي اين مأموريت خاص! پول هم دريافت کرده است. در کتاب از زنگان تا زنجان در وصف آقاي توفيقي ذکر گرديده که:«علي اکبر توفيقي از انقلابيون چپ گراي اوايل قرن سيزدهم خورشيدي بوده است که با کمينترن در ارتباط قرار مي گيرد و مبلغي به عنوان کمک به ايجاد حزب کمونيست در ايران و انجام انقلاب بلشويکي دريافت مي کند. اين پول البته به جاي انقلاب فرودستان جامعه صرف خريد چند پارچه روستا براي توفيقي مي شود و پسوند «خان» به نام وي افزوده مي شود. او به پاس خدماتش به حکومت وقت به عنوان شهردار زنجان مشغول کار مي گردد».
گشايش مدرسهي توفيق
حاج علي اکبر توفيقي که در طول مدت فعاليت هاي بازرگاني خود به برخي كشورهاي خارجي سفر كرده و با علوم و فنون جديد اعم از عمران شهري و رنسانس فرهنگي از نزديک آشنا شده بود، بعد از مدتي، ضرورت احداث مدارس نوين را در زادگاهش زنجان، احساس كرده و در دوره ي سلطنت احمد شاه قاجار مقارن کودتاي ۱۲۹۹ رضا خان ميرپنج و با همفكري و با همکاري و تعامل شماري از فضلاي زنجان و با تشكيل جلساتي و به قول خودش«با وجود موانع مادي و معنوي» و با كمك و ياري مردمان روشن ضمير شهر ، مبادرت به تأسيس مدرسه ي ملي توفيق در محدودهي دالان آلتي سي- محله ي اشراف نشين سرچشمه مي كند.
قطعاً از بين چند مدرسه ي معروفي كه هنوز در ياد و خاطره ي معمرين زنجان باقي مانده، همين مدرسه ي شناسنامه دار توفيق به صاحب امتيازي مرحوم علي اکبر توفيقي است که با وجود گذشت بیش از یک قرن، با تخریب ساختمان های قدیمی آن و الحاق چهار خانه مجاور آن و تجدید بنای آن، با عنوان دبیرستان مطهری ( توفیق) و با تغییر پسرانه به دخترانه به حیات فرهنگی و تربیتی خود ادامه میدهد.
از اين مكان آموزشي به عنوان يکي از اولين و نامي ترين مدارس زنجان ياد مي شود که با مشاركت و سرمايه ي اولين گروه خيرين مدرسه ساز زنجان مرحومين حاج آقا حسين رهبري، حاج اسماعيل امين التجار، مظفرالسلطنه ، ميرزا محمود خطيبي، حاج سيد علي اصغر ترابي، حاج عباس زندي، مشهدي رضا باکوچي، حاج حسين علي صديقيان، مشهدي علي اشرف همايوني، حاج ميرزا مشهود رهنما به همت و شراکت و راهنمايي مرحوم حاج علي اکبر توفيقي به هنگام رياست مترجم همايون فرهوشي در آموزش و پرورش وقت زنجان در محل خيابان آيت ا… طالقاني فعلي و به نام مدرسه ي مقدسه ي توفيق احداث و شروع به فعاليت مي کند.
از اداره ي احتسابيه ( اداره نواقلي) تا نهاد بلديه
ايران به لحاظ سابقه ي تاريخي در مديريت شهري به سبک نوين، يکي از قديميترينها در ميان کشورهاي در حال توسعه محسوب ميشود. اما مديريت شهري ما به هيچ وجه محدود به صد سال گذشته نيست، بلکه اداره ي شهرها در ايران، قدمتي طولاني دارد. سابقه ي شهرنشيني در ايران از زمان هخامنشيان يکي از طولانيترين سوابق شهرنشيني در جهان است. در دوره ي صفويان، سلاطين وقت، براي اداره ي هر شهر حاكماني انتخاب مي کردند. وظيفه ي حاكم سرپرستي امور اداري، سياسي و امنيتي شهر بود، اما امور اجتماعي و اقتصادي و امور مربوط به شهرداري (بلديه)، بر عهده ي رييس شهر بود كه به عنوان كلانتر يا داروغه از طرف حاكم انتخاب مي شد. رييس شهر به وسيله ي زير مجموعه ي خود كه كدخدايان و ريش سفيدان محلات مختلف از آن جمله بودند، به كنترل شهر مي پرداخت. در هر محله ريش سفيدي وجود داشت كه اغلب از محترم ترين افراد محله بود. او به وضع اهالي محله و خصوصيات تک تک آنها اشرافيت داشت. و بر مشکلاتشان رسيدگي مي کرد و در غم ها و شادي هاي آنها شريک مي شد .
در اواخر سده ي سيزدهم هجري قمري و در واپسين لحظات سلطنت ناصرالدين شاه قاجار نهاد حسبه که ريشههاي تاريخي و ديني داشت به گونه اي زنده شد و با عنوان «اداره جليله پليس دارالخلافه و احتسابيه» داير گرديد. بدين ترتيب «اداره احتساب» زير نظر داروغه ها فعال شد که اعضاي آن را «عمله احتساب» مي خواندند. اداره ي احتسابيه متشکل از دو شعبه با عنوان هاي«احتساب و تنظيف»گاه مستقل و زماني وابسته به نظميه بي آن که وظايف آن دقيقاً روشن و تفکيک شده از ديگر وظايف شهري باشد، موظف به انجام اموري بود که در دوره ي بعد از مشروطيت نسبتاً سامان بيشتري يافت.
فعاليتهاي شهرداري(بلديه) را به شكل نوين بيترديد بايد مربوط به دوره ي بعد از مشروطيت دانست. با تشكيل حكومت مشروطه و مجلس شوراي ملي، دولت كه به رأي مردم البته به واسطه ي نمايندگان مجلس كه منتخب مردم بودند برگزيده شده بود، موظف به اجراي خواسته ها و انتظارات مردم بود. تأسيس ادارات جديد و مؤسسات نوين همچون بلديه، به عنوان نهادي كه اداره ي امور شهروندان را توسط خودشان ممكن سازد و به پاره اي از نيازهاي ايشان پاسخ گويد گامي در اين راه بود. آنچه كه در درجه ي اول از پيشنهاد و تصويب اين قانون مورد نظر دولت و مجلس بود علاوه بر ايفاي حوايج اهالي شهرنشين، نظافت معابر، اداره کردن اموال منقوله و غيرمنقوله و سرمايه هايي که متعلق به شهر است و ساختن و يا نگاهداشتن کوچه ها و ميدان ها و خيابان ها از پياده رو و کالسکه رو، مسأله ي تأمين غله، نان و مراقبت در عدم قحطي آذوقه شهر به وسايل ممکنه،….. بود.
تنها عوارضي که اداره ي بلديه ي تازه تأسيس، از مردم در اوايل کار خود ميگرفت، عوارضي بود که از وسايل بارکشي مانند اسب، قاطر،الاغ، شتر و گاري که وارد شهر ميشدند به عنوان حقوق گمرکي که به آن نواقلي مي گفتند که اين عوارضي در محلي به نام «پته خانه» در ورودي دروازه هاي شهر براى وصول ماليات مذکور از تازه واردان اخذ مي شد. از اين طريق هزينه ي تنظيف شهر و حقوق و مواجب کارگران نظافتچي، سپورها تأمين ميگرديد و چيزي اضافه نميآمد که به مصرف امور اساسي مثل معبرکشي و تعميم روشنايي شهر برسد.
اداره ي بلديه مولود مشروطه، همچنان براساس قانون به کار خود ادامه داد و با وجود اين که دولت سعي کرد بلديه را به خود وابسته کند، و ليکن اين کار تا کودتاي ۱۲۹۹ عملي نشد. پس از کودتا و تسلط دولت بر تمامي امور، نخستوزير براي رسيدن به اهدافش تصميم گرفت نهادهاي مستقلي مانند بلديه را به دولت وابسته کند. از اين رو با تدوين نظامنامهاي در هيأت دولت در سال ۱۳۰۰ شمسي اداره ي بلديه وابسته به دولت گرديد و بدين سان تحولات آن تحت تأثير تصميمات «قدرت سياسي» قرار گرفت. ولي در نوع ساختار و شيوه ي عملکرد و طريقه ي انتخاب بلديه همانند سابق، نظر حکمران محلي لحاظ و اعمال مي شد. ولي با شروع سلطنت پهلوي اول، تصميم بر آن بود که شهرها، سر و سامان بگيرند و وضع آبرومندي پيدا کنند. در نتيجه«بلديه» مورد توجه بيشتري واقع گرديد و روند تمركز گرايي دولت با شدت بيشتري دنبال شد.
امور بلديه در دارالحکومه خمسه زنجان
در دوران حکومت پر فراز و نشيب سلسلهي قاجاريه، دارالحکومه زنجان، کرسي ولايت خمسه و به عنوان يک شهر حاکمنشين بلوکات و توابع به شمار مي رفت. به سبب قرار گرفتن در مسير راه اروپا، و نزديکي به دارالسلطنه تبريز و دارالخلافه تهران و داشتن خاک حاصلخيز و مستغلات فراوان مربوط به شاهزادگان و حاکمان سياسي و يکّه تازي ايلات عشاير و خاندان هاي حکومتگر و هم چنين به سبب دارا بودن موقعيت خاص جغرافيايي و سياسي و سکونت علماء و مجتهدان طراز اول، اين شهر تاريخي از اهميت زيادي برخوردار بوده است. …. اما در اين ولايت متشکّل از ۱۸ محله در درون حصار و قلعه تاريخي و نُه محله در خارج از محدوده ي قلعه، هنوز خبري از بلديه ي واقعي، سازمان دهي گذرهاي شهري نبود و جاي شهردار و رفتگران رسمي شهرداري همچنان خالي بود و سواره و پياده در گرد و غبار گم مي شد. سال ها نياز بود تا تنظيف شهر سامان بخشي شود و حاکمان و محتسبان و داروغه چي ها جاي خود را به بلدچي ها و شهرداران بدهند تا شهري پاک، مرتب و منظم پديد آيد. در ارتباط با همين واقعيت اجتماعي، با گريزي به گذشته ي زنجان، بهتر و بيشتر مي توان به نقش حاکمان اين ديار علاوه بر مسائل سياسي، در به اصطلاح امور شهرداري آنها از قبيل نظافت عمومي، بازگشايي معابر، ارزاق و کنترل قيمت ها، تأمين آب و روشنايي، وضع قوانين و مقررات در زمينه ي توسعه زندگي مدرن شهري، ايجاد مقررات راهنمايي و رانندگي، نمرهگذاري فايتونها(درشكهها) و گاريها، مبارزه با شيوع انواع مرضها، جلوگيري از كشتار و ذبح حيوانات در خانهها و معابر عمومي، لايروبي قنوات، رسيدگي به گرمابه ها، سراها، آب انبارها، معابر و جمع کردن خاكروبه و مزبل در ميادين شهر و غيره پي برد.
تأسيس بلديه ي رسمي در زنجان
با كودتای ۱۲۹۹ خورشيدي و تأسيس رژيم پهلوي و بعد از تاج گذاري رضا شاه در سال۱۳۰۴ خورشيدي، دولت تازه تأسيس تحت عنوان مدرنيسم، در بيشتر شهرهاي کشور شروع به اصلاحات کرده و با تأسيس ادارات جديد از جمله سازمان بلديه، مبادرت به نوسازي در ابعاد مختلف مي کند. با روي کار آمدن پهلوي اول و اصلاحات اداري صورت گرفته و تأسيس وزارتخانه ها و دواير اداري مختلف: ماليه، معارف، احصائيه، عدليه، نظميه، داخله، خارجه، پست و تلگراف، صحيه، امنيه يا ژاندارمري، و غيره در پايتخت و ديگر شهرها و از جمله در شهرستان زنجان، اداره ي بلديه که مقدمات و پي ريزي اوليه ي آن در سال ۱۲۹۸ خورشيدی و شش سال مانده به انقراض قاجاريه در زنجان انجام پذيرفته بود، همگام و در موازي با ساير ادرات تازه بنياد، تأسيس شد و کمی بعد نام بلديه به واژه ي زيباي«شهرداري» تبديل گرديد و اين اداره با تشکيلات جديدي، کليه ي امور شهر ده هزار نفري زنجان را در سال ۱۳۰۴ ش بر عهده گرفت و همانند ديگر ايالات و ولايات ايران شروع به فعاليت نمود.
نخستين بلديه كه بر اساس قانون جديد تأسيس شد، شهرداري تهران بود كه در سال ۱۲۸۶ خورشيدي و بعد از پيروزي مشروطيت پايهگذاري شد و با تشكيلات جديد آغاز به كار كرد. بعد از آن تا سال ۱۳۰۰ فقط در نُه شهر شهرداري تأسيس شد. اين شهرها عبارت بودند از شيراز، همدان ۱۲۹۰، تبريز ۱۲۹۶، مشهد و آستارا ۱۲۹۷، دزفول ۱۲۹۹، مراغه و كرمان و ماكو ۱۳۰۰ و تا پيش از سال ۱۳۰۴ نيز شش شهر ديگر به شهرهاي داراي شهرداري پيوستند بندرانزلي، اهر و بوشهر ۱۳۰۱ و زنجان و خوی۱۳۰۲ و آبادان ۱۳۰۳.
برخي منابع و تأليفات، تأسيس بلديه ي زنجان را سال ۵-۱۳۰۴ ش ذکر نموده اند، در حالي که منبع بالايي سال۱۳۰۲ ذکرکرده است. البته با توجه به اسناد خطي به دست آمده از آرشيو خانوادگي خاندان نجفي و روزنامه رعد نشان مي دهد که در سال ۱۲۹۹ يعنی قبل از تشکيل بلديه در زنجان نهادي به نام «دايره يا اداره ي نواقلی» بوده که قسمتي از وظايف محوله و موظفه ي بلديه امروزي را انجام مي داده است. همچنين طبق همين اسناد و بر اساس نوشته روزنامه ايران پيش از انتصاب حاج علي اکبر توفيقي به سمت شهردار زنجان و در زمان حکمراني محمدخان امير تومان ملقب به سردار عظيم و حکومت هاي بعد از ايشان، حسین خان کاووسی ملقب به دبير همايون به عنوان شهردار به انجام امور مشغول بوده است.
روزنامه ايران در مورخ ۹ ميزان(مهر)۱۳۰۱ به شماره ۱۲۲۸ می نويسد:» از ادارة شمال وزارتداخله اطلاع ميدهند که ادارة بلديه زنجان درتحت رياست آقای دبير هميون[همايون] افتتاح يافته و در اين مدت قابل با نهايت جديت مشغول انجام کارهای مربوطه و تنظيف و تنوير شهر ميباشد.»
قبل از انتصاب دبير همايون به رياست بلديه، هيأت اتحاديه تجار زنجان كه در واقع اکثريتشان اعضاي انجمن شهر را بر عهده داشته اند طي نامه اي فردي به نام «عاصم نظام» كه از زنجاني هاي مقيم تهران بوده را به عنوان رييس بلديه به وزرات داخله(كشور) معرفي نموده و متعاقب آن طي مكاتبه اي از نامبرده نيز جهت معرفي خود به وزرات داخله به عنوان رييس بلديه درخواست مي نمايند. اما وی از پذيرش مسؤوليت رياست بلديه ي زنجان امتناع می کند.
شروع شهرداریحاج علي اکبر توفيقي در زنجان
با توجه به خدمات حاج علي اکبر توفيقي در انجمن شهر و بلديه زنجان در قبل از تاجگذاري رضاخان، مرحوم توفيقي ظاهراً در سال ۱۳۰۳ براي اولين بار به عنوان رييس بلديه ي زنجان انتصاب میشود و سپس به دليل مشکلات شخصي و طي نامه اي به وزارت داخله استعفاء داده و خواهان افزايش حقوق خود مي شود. به دنبال درخواست اميرحشمت نيساري (حاکم وقت)از توفيقي در ارتباط با ادامه ي همکاري به عنوان رييس اداره ي بلديه و نامه پراکني هيأت اتحاديه ي تجار زنجان و انجمن شهر به وزير داخله کشور داير برکفايت مشاراليه، جناب علي اکبر توفيقي با حکم علي اکبر دادگر(وزير کشور وقت) اين بار به عنوان بلديه(شهردار) زنجان در سال ۱۳۰۴ خورشيدي انتخاب مي شود .
به اين ترتيب علي اکبر توفيقي به همراه چند ده نفر طبيب، کارمند، پته چي(مأمور نواقلی) و کارگر سپور، سرسپور و يك نفر رئيس نظافت شهر، مجهز به بيل، بيلچه، جارو، گاري، کلنگ، سطل، سرند و چند رأس اسب وظيفه شهرداري و انجام امور و وظايف محوله را در زنجان بر عهده گرفتند و در همين چهارچوب اداري، حاج ميرزا رسول خان خطيب لو فرزند حاج عبدالرسول تاجر زنجاني، به عنوان رييس کل حسابداري شهرداري و موسي خان سعد حکيميان به عنوان طبيب صحيه شهرداري زنجان منصوب مي شوند. و بايد اعتراف کرد که بين سال هاي ۹ ـ ۱۳۰۵ اداره بلديه زنجان به رياست مرحوم حاج علي اکبر توفيقي، بعد از دهه ها و سده هاي متمادي رکود در ساخت و سازهاي زير بنايي و عام المنفعه در زنجان، قدم هايي ماندگار در باب عمران شهري و آباداني معابر و احداث برخي اماكن و مكانهاي بهداشتي (عمومي ـ خصوصي) برداشت كه بعد از گذشت نزديك به يك قرن برخي از آن يادگاران هنوز هم در گوشه و کنار شهر زنجان دچار سکته ي مغزي و ايست قلبي نشده و حاليه نفس ميكشند .
حوزهي فعاليت بلديه زنجان در دوره توفيقي
حوزهي فعاليت سازمان بلديه در آن سال ها حول و حوش نظافت و بهداشت شهر و بازار، امور ذبح و كشتارگاه، آتش نشاني ،لايروبي قنوات، آب انبارها، توزين اجناس با قپان، احداث خيابان و سنگ فرش معابر، نظارت بر قيمتها و گران فروشي و کم فروشي، حمامهاي عمومي، مهمانخانه ها،آشپزخانهها، قهوه خانهها، اخذ عوارض از كسبه و گمركات در پته خانههاي ورودي شهر، رسيدگي به امور قبرستانها و غسالخانهها، ايجاد بوستان و تفرجگاه، سينما، تعداد نفوس بلد(سرشماري)، ايجاد تماشاخانه، كتابخانه، احداث پل، آبياري درختان و باغچههاي منازل توسط ميرآبهاي بلديه، جمع كردن خاكروبه و زباله، فانوس كشي(روشنائي)معابر، مبارزه و جلوگيري از سيلابهاي خطرناك، بهداشت مستراحهاي عمومي ،ايجاد دباغ خانه، از بين بردن حيوانات ولگرد(سگكشي)و نمره گذاري خانه ها و کاروانسراها(پلاک)، شماره گذاري فايتون ها و دوچرخه ها و درشکه ها، مطالبه ي تصديق، بوق و چراغ از راکبين آنها و توقيف درشکه هايي که زيادتر از سه نفر مسافر سوارکرده و توقيف گاري هايي که مسافر مي زدند! خلاصه مي شده است.
جاي توضيح دارد که بعد از تأسيس ادارهي عبور و مرور در سال۱۳۰۷ خورشيدي با اعمال اولين قانون راهنمايي در آن روزگار، ابتدا صدور گواهينامه براي اتومبيل و بعدها درشکه راني، درشکه – droshka، مأخوذ از واژه روسي و سپس تصديق نامه دوچرخه سواري (بي سيکلت!) اجباري شد. دوچرخه سوار جهت گرفتن گواهينامه بي سيکلت!!، کافي بود از سمت چپ سوار شده و از سمت راست پياده شود!
حق توزين قپان از درآمدهاي اصلي شهرداري زمان توفيقي بوده است. به طوري که در آن روزگار با مال الاجاره قپان شهرداري، براي توزين گچ، آهك، نمك، دخان، به نحوي شهرداري درآمدزايي ميكرده است. قپاندار شخصي از اعضاي شوراي تعيين قيمت اجناس بوده و وظيفه ي وزن كردن اجناس مبادله شده را داشته و در قبال آن مبالغي از صاحب كالا دريافت ميكرد. اخذ عوارض از کشتارگاه شهر زنجان و آسياب هاي آرد و اخذ عوارض ماهيانه از كسبه و صاحبان دکاکين و حجره ها و کارگاههاي کوچک و بزرگ و اخذ گمركات از ديگر موارد تأمين بودجه و درآمد جهت شهرداري زنجان بوده است. در دروازه هاي ورودي شهر،پته چي ها ضمن تحويل قبض گمرکات، مبلغي را از يک تا پنج ريال از تازه واردان به شهر که حامل اجناس تجاري و البسه و خوراکي و غيره بودند، دريافت و در اختيار اداره حسابداري شهرداري مي گذاشتند .
در دهههاي گذشته تمام عوايد شهرداري صرف حقوق و البسه كاركنان و جماعت سپور، هزينه ي روشنايي شهر، پول نفت و روغن براي فانوسها كه شب هنگام توسط فانوس كشهاي کنتراتچي بلديه در بازار و معابر روشن نگه داشته ميشد، هزينه ي خريد علوفه و آذوقه براي چهارپايان گاريهاي اداره بلديه، تعمير گاريها و غيره بوده است. و لذا بودجه اي جهت اجراي پروژه هاي شهري باقي نمي مانده است. مع الوصف با کارداني و مديريت حاج علي اکبر توفيقي علاوه بر اصلاحات متعدد اجتماعي و شهري، دو مرکز بهداشتي و صنعتي در اين برهه به ظهور مي رسند.
يادمان شهردار توفیقی
آثار و خدمات ارزشمند آن مرحوم در مدت تصدي اين پست به شهر زنجان براي چند سال پيش مايه رفاه و آسايش و براي نسل امروز و آيندگان، مجالي براي تأمل در فرهنگ بومي شهر به شمار ميرود. مرحوم توفيقي علاوه بر همتي كه در تأسيس مدرسه توفيق داشت، در سمت شهرداري زنجان، در ارتقاي سطح بهداشت، آباداني و بازسازي معابر و گذرگاهها كوشش زيادي داشته است. بسياري از خدمات وي از نظر فيزيكي از بين رفته ولي در خاطره معمرين باقي مانده است. برخي ديگر نيز با وجود تغيير كاربري همچنان پابرجايند تا تعهد، دلسوزي و نوعدوستي آن مرد بزرگ را براي نسلها شهادت دهند.
از جمله اقدامات زيربنايي ايشان با استناد به سايت رسمي اداره کل سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري استان زنجان و بنابر نقل قول معمرين و معتمدين شهر زنجان ، مي توان به موارد زير اشاره نمود:
۱٫ احداث اولين مدرسه در محله سرچشمه زنجان كه به مدرسه ي توفيق مشهور است. بناي قديمي مدرسه در سال ۵۶ تخريب و نوسازي شد.
۲٫ احداث بناي رختشويخانه كه در رديف آثار ملي به ثبت رسيده است .
۳٫ اجراي سد خاكي تهم رود.
۴٫ احداث بناي دباغ خانه در قسمت شمالي خيابان خيام .
۵٫ بناي مسجد غريبيه در محله ي ميدان توفيقي كه به دليل اجراي طرح خيابان خواجه نصير ، آن ميدان و بناي قديمي مسجد متأسفانه تخريب و مسجد جديدي به جاي آن احداث گرديد .
۶٫ احداث بناي كشتارگاه زنجان (در محله ي توپ آغاجي) كه در حال حاضر با اضافه نمودن به زير بنا به عنوان اداره ي ميراث فرهنگي مورد استفاده قرار مي گيرد.
۷٫ كشف نخستين معدن مس منطقه در بايچه باغ زنجان
ديگر فعاليت هاي اجتماعي و عمراني از سوي حاج علي اکبرتوفيقي
استفاده از کاشي هاي نمره دار فيروزه اي رنگ به جاي پلاک (قطعه) براي نخستين بار، در بالاي سر درب ورودي کاروانسراهاي زنجان و منازل شهر که هنوز هم بعد از گذشت نزديک به يک قرن شماري از آنها موجود مي باشد.
احداث غسالخانه در ضلع شمالي قبرستان پايين: منقولات معمرين زنجان حکايت از آن دارد که قبلاً اشخاص متوفي را در غسالخانه ي محله ي توپ آغاجي و آب قنات موجود در آن شستشو مي دادند که به جهت استفاده اهالي توپ آغاجي و باغدارانزنجان رود از آب قنات و آلوده شدن آن به جهت شستن و تغسيل اموات و مسائل بهداشتي و اعتراض اهل محل، غسالخانه ي جديدي در داخل قبرستان پايين شهر از سوي مرحوم توفيقي ساخته مي شود که غسالخانه ي مذکور به دليل انتقال به قبرستان جديد (بهشت زهرا)مدتي بلا استفاده باقي ماندتا اين که در سال جاري(۱۳۹۳) به دليل احداث جايگاه نماز ميت اين مکان تخريب شد.
نظافت و آب پاشی محلات و کوچه ها و بازار و امور ميرابی، در روزگار قديم و در حدود نود(هشتاد رو به نود یا یک قرن پیش تغيير دهيد) سال پيش از اين ، آب پاشی معابر(خاکی) و … مثل عصر حاضر نبوده است. آب قنات هاي شهر از جويهاي روباز روان مي شد، مأمورين و نظافتچي هاي شهرداري، با امكانات كم، با بودجهي نازل و با حقوق اندک خود، با سطل هاي دسته دار ، آب از جوي هاي جاري برداشته و به پاي درختان ميريختند. و يا ميراب هاي بلديه با رعايت نوبت، امر هدايت اين آبها را به محلات و منازل مردم، جهت پر کردن آب انبارهاي خانگي و آبياري درختان و باغچه ها و غيرو را برعهده داشتند.
حذف ناودان هاي سنتي، چوبي و شُرّه اي در سطح شهر و جايگزين كردن ناودان هاي(حلبي) در دل ديوار و يا استفاده از ناوداني و شيوه ي به کار گيري جمع آوري آب پشت بام از داخل بنا ، چاپ و توزيع کوپن نان در بين مردم در زمان کمبود نان، تأمين روشنايي چند معبر شهر در شبها و رساندن آب آشاميدني به خانهها با گاريهاي بشکه دار اداره بلديه، و نيز مفروش کردن معابر با سنگ، ايجاد سيل بند و کانال در شمال شهر زنجان که سيل هاي جاري از آن منطقه به هنگام بارندگي، باعث خسارت مالي و جاني در سيلاب کوچه سي، محله ي شوقي زنجان مي شد، پر و تسطيح خندق قجري در خيابان شمشيري ، پاکسازي محلات و ميادين شهر از تل هاي خاکستر و مزبل ، به ويژه نصرا… خان کولّوگي! و بالا ميدان در مسگرهاي پايين، ايجاد منافذ سه قلو و روشنايي در بالاي طاق هاي بازار مسقف شهر و… مي باشد.
دو اثر يادگار و ماندگار از دوره شهرداری توفیقی
مرحوم توقيقي علاوه بر احداث مدرسه ي ملي توفيق زنجان در مدتي که در مقام شهردار بود، نسبت به عمران و آبادي شهر و آسايش همشهريانش ابتكاراتي به كار گرفته بود كه در آن زمان، يعني سال هاي ۱۳۰۰ تا ۱۳۲۰ ش كاملاً تازگي داشت و ظاهراً در هيچ يک از شهرهاي ايران چنين الگويي به کار گرفته نشده بود. از جمله اقدامات و مستحدثات اولين رئيس بلديه رسمي زنگان، تأسيس بناي زيباي رختشويخانه ي زنجان بود. فن معماري محل مذكور به قدري جالب است كه حتي در اين زمان تازگي داشته و در نوع خود در جهان منحصر به فرد به نظر مي رسد. اين ساختمان در حال حاضر به عنوان موزه ي مردمشناسي استان زنجان مورد بازديد گردشگران داخلي و خارجي قرار ميگيرد. يكي ديگر از آثار آن مرحوم تأسيس نخستين كشتارگاه نيمه صنعتي در زنجان بوده است كه قبلاً در تاريخ و ادبيات منطقه ي خمسه سابقه نداشت و حيوانات از سوي قصابان محلي به طور غيربهداشتي ذبح ميشدند.
روزنامه ي جام جم با عنوان، اما علي اکبر خان توفيقي که بوده است؛ در ارتباط با احداث رختشويخانه سنتي در زنجان مي نويسد:«علي اکبر توفيقي در جواني سوداي انقلاب در سر داشت. او يک انقلابي چپگرا بوده که با کمينترن هم ارتباطي داشته است. در جريان همين ارتباط است که توفيقي مبلغي پول از کمينترن دريافت مي کند تا بتواند يک تشکيلات انقلابي راه اندازي کند. پول که به دستهاي علي اکبر مي رسد، سوداي انقلاب را از دل مي زدايد و با آن مبلغ چند پارچه روستا مي خرد تا از آن پس بشود علي اکبر خان توفيقي! علي اکبر خان از آن پس سر بر آستان حکومت وقت مي سايد و همين است که به عنوان اولين شهردار زنجان يا همان رئيس بلديه منسوب مي شود. در همين دوران است که علي اکبر خان دستور مي دهد بناي رختشويخانه در قامت بناي فعلي ساخته شود تا زناني که لباسهاي خانواده معمولاً پرجمعيت شان را مي شستند بتوانند از آن استفاده کنند. آن چند پارچه روستا، اما بالاخره کار دست انقلابي ديروز و خان امروز مي دهد. فرقه دموکرات آذربايجان که در سال ۱۳۲۴ در زنجان مستقر مي شود، رئيس بلديه را بازداشت مي کنند و در شب چهارشنبه سوري، پشت کارخانه کبريت به همراه ۳ نفر ديگر او را تيرباران مي کنند. بناي رختشويخانه اما مي ماند تا شما بتوانيد در يک سفر کوتاه به زنجان از ديدن آن لذت ببريد….
احداث رختشويخانه ي بلديه زنجان
از سخت ترين کارهاي روزگار قديم زنجان، لباس شستن بانوان زنجاني بود، مخصوصاً در سرماي سي درجه سانتيگراد زمستان هاي طولاني و در نبود بخاري دستي پولار و علاءالدين و بخاري لوله دار نفتي و بخارهای گازی و شوفاژها و چيلرها و … و در دوراني که زغال و هيزم رکن اصلي را در گرما زايي منازل داشتند! و گرماي کرسي هر خانه با يک چارک ذغال که از انبارک ذغال فروش ها تأمين مي گرديد. در نبود پودرهاي لباسشويي و عدم وجود برق و ماشين هاي لباسشويي، گرم کردن آب با سماور زغالي و ريختن آب در تشت و چنگ زدن لباس ها در آب تشت صابون مالي شده و سپس ادامه کار شستشو با ماده ي پاک کننده گياهي چوبک تا صابون لباس ها پاک گردد و بعد آب کشيدن رخت هاي شسته شده در آب سر ريز و کر و داخل حوض ، حکايت هايي داشت. خشک کردن لباس هايي که روي بند رخت چند روز يخ مي زدند ماجراي ديگري بود. وقتي هم شستن لباس ها يعني وقتي حدود صبح زود تا ظهر، آن هم در چله ي زمستان تمام مي شد، لباس هاي شسته شده را داخل سطل و تشتي مي ريختند و خانم هاي خانه آن را روي سر مي گذاشتند تا به خانه اي ببرند که چشمه اي داشته باشد و لباس ها را آب بکشند. معمولاً چشمه ها در زير زمين قرار داشت، چند پله از کف حياط پايين تر بود، روشنايي برق هم که نبود، جاي تاريکي بود و ساکت، تنها زمزم آب چشمه به گوش مي رسيد…..
در اين گير و دار، ساخت رختشويخانه ي عمومي و سنتي زنجان از ابتكارات جالب توجه و عمران شهري بوده كه مرحوم جناب توفيقي به آن دست ميزند و دستان زناني كه از سرما در كنار جويها يخ ميزدند و يا در زير گرما اذيت ميشدند، با احداث اين مكان منحصر به فرد مايه ي انبساط خاطر يافتند و مضفاً بر آن از نگاه هاي نامحرمان نيز در امان ماندند.
سابقه ي تاريخي ملک رختشويخانه ي شهر زنجان نشان ميدهد كه اين بناي تاريخي در قلب بافت سنتي شهر زنجان و در منطقه پر تراکم مسکوني در محله ي موسوم به عباسقليخان و فضايي معروف به بابا جمال چوقوري قرار دارد. زمين رختشويخانه از شخصي به نام امجد نظام توسط علي اکبر توفيقي رئيس بلديه وقت زنجان، به قيمت ۱۸۵ تومان خريداري شده و در سال ۱۳۰۷ خورشيدي مطابق با ۱۳۴۷ هجري قمري توسط استاد اکبر معمار نهاوندي و استاد اسماعيل بنا ، در طول مدت ۱۵ ماه احداث و مورد بهره برداري قرار گرفته است.
معماري بناي رختشويخانه
اين مجموعه را به دو بخش ميتوان تقسيم نمود. بخش نخست سرايداري و محل مديريت رختشويخانه بوده و آن شامل حياط و اعياني مسکوني ميباشد. حياط محوطهاي است به شکل مربع و مستطيل به ابعاد ۳۳×۱۲ متر شامل درختکاري و فضاي سبز و اعياني آن در جبهه شمالي محوطه به طول ۶۰ مترمربع شامل دو اطاق و يک ورودي است که اين ورودي فضاهاي محوطه، سرايداري و محل شستشوي رخت را به يکديگر متصل مينمايد. پلان و نماي اين واحد مسکوني داراي بار فرهنگي بوده و به سبک معماري سنتي شناخته شده زنجان (تالار در وسط ورودي در طرفين به طور قرينه) احداث گرديده است. بخش دوم فضاهاي مربوط به امر شستشوي رخت است که خود از چهار قسمت تشکيل يافته است. قسمت اول خزينه يا محل جمعآوري آب است. اين مخزن در منتهياليه سمت شمالي مجموعه و مشرف به سالن شستشو قرار دارد. اين فضا داراي ۱۷ متر طول و ۱۱/۵ متر عرض و حدود ۸ متر ارتفاع است و با توجه به ارتفاع ساروج که ۴ متر قابل اندازهگيري ميباشد، گنجايش آب مخزن برابر ۷۴۰ مترمکعب ميباشد. سقف مخزن هماهنگ با سقف سالن متشکل از سه واحد طاق و تويزه است که قوسهاي نوع خوزي(رومي) آن را زينت دادهاند.
احداث اولين کشتار آباد صنعتي زنجان
همان گونه که عرض شد بلديه تازه بنيان زنجان با تأسيس چند مرکز تحت پوشش خود ، پس از مشروطيت و از اواخر سلطنت احمد شاه قاجار، فعاليت خود را آغاز نمود. در همين دوران و قبل از آن، طبق اسناد بر جاي مانده در حدود ۳۰ مغازه قصابي در سطح شهر زنجان به فعاليت روزانه مشغول بودند. قصابي هاي شهر زنجان کشتارهاي خود را در داخل شهر و در جلوي مغازه و يا کاروانسراها انجام مي دادند. و در نبود نهادهاي نظارتي و بهداشتي لاشه ها را بدون معاينه در معرض فروش قرار مي دادند. از سال هاي بعد از کودتاي۱۲۹۹ خورشيدي، و بعد از تأسيس نهاد رسمي بلديه در شهرهاي ايران و از جمله در زنجان و انتخاب علي اکبر توفيقي به عنوان رئيس بلديه زنجان از سوي علي اکبر دادگر تشکيلات جديد بلديه به طور محسوس بر فعاليت صنوف آشپزي و کله پزي و چلوکبابي و سلماني ها و حمامي ها و ديگر اماکن عمومي نظارت مي کردند و يکي از مأموريت هايشان نيز نظارت بر کشتار گوسفندان از سوي قصابي ها بود، اما احداث کشتارگاه صنعتي و دولتي در شهر زنجان هنوز موضوعيت نداشت.
مرحوم توفيقی با تلاش و همت خود و با جمع آوری مبالغ دريافتي در رختشويخانه ي بلديه،اولين سلاخخانهي بهداشتي شهر را در خيام غربي احداث كرده و از ذبح هرگونه احشام در جلوي قصابي ها جلوگيري ميكند.
در حالی که هم زمان با احداث کشتارگاه زنجان، در تهران و در هوای آزاد، کشتار کاملاً غير بهداشتي انجام مي گرفت.
قابل ذکر است که، عده ای از معمرين و ريشسفيدان شهر و معتمدين محله توپ آغاجی بر این عقيده میباشند که اين بنا را مرحوم حاج علی اکبر توفيقی احداث نموده و عده اي نيز معتقدند که ساختمان اوليه ي قصاب خانه(کشتارگاه)محل سرپوشيده اي، کاروانسرا مانند با طاق ها و ستون هاي آجري محکم وجود داشته، ولي اين بنا متروکه و بلا استفاده بوده است و شهرداروقت آن را جهت کشتار آباد، احيا و بازسازي کرده است. بنايي با جوي هاي آجري عميقي که در زير طاق هاي آن به موازي کشيده شده بود و آب از آن جاري مي شد. آبي که از شمال مظهر قنات توپ آغاجي وارد و از جنوب به زمين هاي کشاورزي و باغات زير دست در منطقه وسيعي به زنجان چايي مي رسيد.
با توجه به قرارداد فيمابين، طبيب مخصوص صحيه شهرداري زنجان، دكترموسي خان حكيميان علاوه بر كنترل هفتگي امور بهداشتي اماکن عمومي و معاينات پزشکي آشپزخانه ها، قهوه خانه ها، مسافرخانه ها، کار سرکشي و بازديد از سلاخ خانه و قصابيها و كشتار حيوانات را بر عهده داشته و دستور صحي و تنظيف لاشه ها و کارکنان را مي داده است.
در کشتارگاه جديد دکتر صحيه شهرداري، کشتار را معاينه مي کرد، و در صورت مشاهده و تشخيص هر نوع بيماري، لاشه را در چاه مي انداختند، و در صورت سلامت کشتار، مهر تأييد سلامت بر لاشه ها زده مي شد، و گوشت حاصله، با گاري هاي روباز بلديه (شهرداري) که بر روي گوشتها، پارچه متقال سفيد جهت جلوگيري از مزاحمت انواع حشرات موزي و مگس ها و ميكروب ها و… مي كشيدند، به دست مردم مي رسيد. سالمندان زنجان نقل مي کنند که قبل از به کارگيري چهار چرخه گاري جهت پخش گوشت، دو نفر با دستمزد روزانه ۱۵ ريال به وسيله ي چهارپايان که لاشه اي هم جهت صرفه جويي در وقت، روي دوش خود مي انداختند، مسئول پخش گوشت هاي ذبح شده در شهر زنجان با نفوس ده هزار نفري بودند.
در ارتباط با محل استقرار نخستين سلاخ خانه صنعتي در حاشيه ي جنوب غربي شهر زنجان و دور از منطقه ي مسکوني و در مجاورت زنجان رود يعني خيام غربي بايد گفت که طراحان آن و شخص حاج علي اکبر توفيقي، با وسواس زياد و با در نظر گرفتن مصالح عمومي و بهداشتي و رعايت اصول نيمه مهندسي به اين کار پرداخته بوده اند. بناي آجري کشتارگاه را شمالي- جنوبي ساخته بودند تا بتوانند با احداث جوي آب و گذراندن آب روان از آن، خون و فضولات کشتار را از سلاخ خانه خارج کنند. در زير طاق هاي اين بناي آجري، ابتدا جوي آب شمالي- جنوبي ساخته شده از سنگ و ساروج بوده که آب قنات(توپ آغاجي) از آن ها جاري مي شده است، سلاخ هاي ماهر که معمولاً کار آنها بعد از نيمه شب شروع مي شد و قبل از طلوع آفتاب خاتمه مي يافت. در دو طرف جوي با هنرمندي گوسفندها و حشم را بر زمين زده و در کنار جوي سر مي بريدند، و لاشه هايشان را براي پوست کندن به قناره مي زدند و خون اين کشتار ها در جوي ها روان مي شد. اين خصيصه توجه ما را به اين نکته ظريف جلب مي کند، که پس بايد جنوب کشتارگاه منطقه ي وسيع و قابل استعدادي باشد، که بتوان هرز آب کشتار را در آن رها کرد. اين آب ها پس از خروج از سلاخ خانه که آلوده به خون کشتار ها بود، به اراضي پايين دست کشاورزي و باغات جنوب شهر زنجان مي رسيد. و باغداران و کشاورزان زنجاني، سبزي و صيفي مزارع خود را از همين آب سيراب مي کردند.
یادمان حاج علی اکبر توفیقی
به پاس قدرداني از خدمات حاج علي اکبر توفيقي در دوران رياستش بر بلديه ي زنجان و زنده کردن ياد و خاطره ي او، به سال ۱۳۸۱ آقاي«دكتر ابوالفضل مشكيني» دومين شهردار منتخب شوراي شهر زنجان مبادرت به يك كار فرهنگي و نمادين كرده و تنديس وي را در مقابل ورودي ساختمان ادارهي مركزي شهرداري زنجان نصب ميكند كه در نوع خود يك كار ارزشي و ماندگار محسوب ميشود تا عمري باشد و ما شاهد شكوفايي شهر و ديارمان در تمام ابعاد زندگي و آباداني و امور شهري و شهروندي باشيم.
عمارت توفیقی
عمارت مسكوني مرحوم توفيقي نيز به همت نهادهاي مسئول به موزه ي شهدا تبديل شده است. منزل مسكوني زنده ياد حاج علي اکبر، در انتهاي خيابان خواجه نصير طوسي، نبش کوچه قلعه كه تا سال ۱۳۷۸ به صورت نيمه مخروبه بوده و در اين سال جزو ميراث فرهنگي گرديده و در فهرست آثار ملي ايران ثبت ميشود و سپس توسط بنياد شهيد مورد بازسازي قرار گرفته و الآن به عنوان موزه و گنجينهي آثار شهيدان والامقام جنگ تحميلي، مورد بازديد علاقمندان ميباشد. اين خانه ي گلي با نماي آجري قزاقي و معماري سنتي و تزئينات منحصر به فردش از جمله بناهاي اواخر قاجاريه و اوايل پهلوي اول با سقف لمبه كاري شده و پلان خاص مي باشد.