وقتی خودخواهیها دیواری مانع برای دیده شدن معلولان می شوند!
تصور کنیم می خواهیم به یک مسافرت برویم ، مسیری که میخواهیم از آن عبور کنیم چیزهای متفاوتی برای دیدن دارند ، شهرها ، روستاها ، جنگل ، رودخانه ، آبشار و غیره که در عین تفاوت ، بسیار زیبا و چشم نواز هستند و لذت این سفر را مضاعف میکنند.
هر کدام از اینها شناسنامه خودشان را دارند و حرفهای متفاوتی برای گفتن . وجود هر کدام به روان جلای خاصی می دهد و کنار گذاشتن هرکدام میتواند تابلوی این مسیر را خراب کند.
اما حال فکر کنید ما تنها به مقصد و رسیدن به آن میاندیشیم و توجهی به مسیر نداریم طوری که ممکن است اگر از ما سوال شود که مسیر را چگونه گذراندید چیزی در خاطرمان نباشد یا فقط از طولانی بودن مسیر گله کنیم و بگوییم که راه بسیار خسته کنندهای را پشت سر گذاشتیم ، در حالیکه شخصی که مسیر را خوب دیده ، از آن بسیار لذت برده ، خستگی راه را هم متوجه نمیشود و تفسیری به جز زیبایی ندارد.
شاید زندگی هم یک چنین تشبیهی دارد و این دنیا نیز مانند یک سفر می ماند . کسانی که دارای قلب بزرگ و نگاهی گسترده نسبت به انسانها هستند ، همه را در جایگاه خود دوست دارند ، تواناییهای دیگران را میبینند ، از آنها استقبال میکنند و زندگی برایشان بسیار لذت بخش تر و آرام بخش تر است.
اما افرادی که فقط به اهداف خود میاندیشند و ترقی دیگران را کابوسی برای خود می دانند ، شاید هرگز طعم خوشحالی را نچشند و زیباییها را هرگز درک نکنند و چقدر بد و مشکل است که چنین افرادی با این خصوصیات در منصب هایی قرار میگیرند و به راحتی میتوانند مانع رشد دیگران شوند . زیرا وسعت دیدشان به اندازهای میباشد که به جز خودشان قادر به دیدن دیگران نمیباشند و درک خواستههای دیگران برایشان بسیار مشکل میباشد .
در حوزه معلولیت نیز همین گونه میباشد. افرادی به راحتی به خود اجازه میدهند تا معلولان را نادیده بگیرند در حالی که مسئولیتهایی دارند که باید به این افراد خدمت کنند و خواسته هایشان را برآورده کنند ، اما چشم خود را بر آنها بستهاند و توجهی به آنها ندارند و نمیخواهند تواناییهایشان را ببینند.
این افراد بسیار سطحی نگر هستند و فقط معلولیت را میبینند ، در حالی که در جهان بسیار بودند کسانی که با وجود معلولیت ، در حوزه های مختلف بسیار موفق و تاثیرگذار بوده اند . اما وقتی که اشخاصی نمیخواهند معلولین پیشرفت کنند، تواناییهایشان را شکوفا کنند ، کاری میکند که آنها خسته شوند و نمیتوان توقع موفقیت را از این فرد معلول داشته باشیم . وقتی همه درها بسته هستند و تو چیزی در دست نداری که بتوانی آنها را بشکنی فقط باید بنشینی منتظر معجزه بمانی یا دچار ناامیدی شوی که بسیار دردناک است.
خودخواهی های این افراد که به مشکلات دامن می زند ، می توانند معلولین را در شرایط بسیار دشوار قرار دهد و مشکلات روحی را برایشان ایجاد کنند.
شاید بتوان گفت این گونه افراد مانند نقاشانی هستند که فقط قادر به کشیدن تصویر خود هستند زیرا که به جز خود چیز دیگری ندیده اند.
این افراد نگاهی به پشت سرشان ندارند که ببینند کارهایشان چه عواقبی بر جای می گذارد.