بی سیکلت جستاری بر ورود نخستین دوچرخه به استان زنجان - بخش دوم

بی سیکلت

در سال های اخیر، با تلاش برخی نهادها، انجمن ها، فعالان محیط زیست و «شهرداری زنجان»، تبلیغاتی در سمت و سوی پیشگیری از آلودگی هوا و صرفه جویی در مصرف سوخت و مبارزه با ترافیک ۷ پیچ شهر زنجان و بیماری‌های ناشی از کم‌تحرکی زندگی کارمندی و ماشینی انجام شده و می شود … بر اساس این تبلیغات و برگزاری همایش دوچرخه سواری، مرکب دوچرخه که در طی سال های گذشته، صرفا یک وسیله ورزشی و تفریحی محسوب می شد امروزه نقشی در ایاب و ذهاب برخی شهروندان زنجانی پیدا کرده است و اگر نگاهی به سیمای شهرمان داشته باشیم در معابر و خیابان ها ی قجری شهر زنجان، شاهد تردد عده ای دوچرخه سوار از اقشار مختلف هستیم و در این اثنا به گفته مردم، گاها حتی سیاست ‌مداران محلی و نماینده‌های شورای شهر زنجان و اهل بازار و کسبه و قشر کارمند و غیرو هم با بهره گیری از (چالش سه ‌شنبه‌ های بدون خودرو با شعار دو بهتر از چهار) با دوچرخه رفت و آمد و عرض و طول شهر زنجان را گز می‌کنند … تا شاید بالاخره یکی دیگر از شهرهای ایران هم [منظورم زنجان می باشد] به فهرست شهرهای دوچرخه دوست دنیا اضافه شود. اما شاید کمتر کسی بداند این وسیله نقلیه نجیب و بی جیره و مواجب و در عین حال تفریحی و صد البته ورزشی، که دو، سه سال قبل، عالم و ادم ۲۰۰ سالگی ان را، در دنیا جشن گرفتند کی و چگونه وارد ایران و زنجان شد.
بخش نخست این گزارش خواندنی در شماره پیشین نشریه ندای شهروند و سایت خبری ندای شهروند آنلاین منتشر شده است و بخش دوم آن را در این شماره خواهید خواند.

ادامه از بخش نخست… یکی از حاملان ادبیات شفاهی زنجان چنین می گوید: درست است که با عمومی شدن دوچرخه و دوچرخه دار شدن تعداد زیادی از شهروندان زنجانی، کرایه دادن دوچرخه متروک شد اما شغل های دیگری نیز جدا از دوچرخه فروشی ها و تعمیرات چی ها پا گرفتند. نگهبانی و نگه داری دوچرخه نیز شغلی پردرامد شد. به ویژه در مکانهای پرتردد چون بلوار و سینماها این امر قابل دید بود. پارک بلوار ازادی [پارک شاهنشاهی سابق که به همت شهردار وقت زنجان اقای صفدری پی ریزی و بعدها توسط شهردار اقای محتشم تکمیل شد] که در عصرها و غروب ها به ویژه در روزهای جمعه که از جمعیت مملو بود یکی از این مکانها بود که پائیدن دوچرخه و یا همان نگهداری صورت می گرفت.

از ان جایی که بردن دوچرخه داخل پارک و درون محوطه قدغن بود لذا افرادی مثل مرحوم مش مهدی سلفی در ورودی بلوار، دوچرخه را نگهداری کرده و از صاحبان دوچرخه هزینه ای دریافت می کرد. مورد دیگر نرسیده به سبزه میدان [روبروی کوچه سید فتح الله] مشهدی نعمت بقال بود که از مشتریان سینما ها هزینه می گرفت و دوچرخه هایشان را محافظت می کرد. تو گویی جوی کنار خیابان مجرای گذر اب نبود … استراحتگاه دوچرخه های نه عمومی بلکه سفارشی بود! شهر خلوت بود سد معبر هم نبود و گاه بیست و سی دوچرخه درون و اطراف جوی اب مقابل مغازه مشدی نعمت قفل و پارک می شد. (نقل از سید حمید صدیقیان با تصحیحات و اضافات بدون تصرف در متن اصلی)

دوچرخه هاي نخستين در مارک ‌هاي (هرکولس)، (شیر خوابیده) و (سه تفنگ) و (بيرمنگام) بود که همگي از خوش رکاب ترین انواع خود به شمار مي آمدند. به گفته ی پدر مرحوم نگارنده، قیمت تمام شده ی هر یک از این ها، با احتساب لوازم اضافي و جانبی آن، از جمله ترک بند و سیستم برق رسانی «دینام که سر ان با زدن یک شاسی به چرخ عقب متصل می شد و در شب تولید نور می کرد» و قاب و اینه و زنگ [«بوق» بوق بادی و شیپوری که بعدها بوق باطری دار به بازار امد] و روکش زین و جک و امثال آن بین بیست و بیست پنج تومان در نوسان بود.

زین بیشتر این دوچرخه ها با مارک مخصوص فلزی که به انگلیسی بر آن نوشته شده بود «BROOKS» ساخته شده از چرم فیل بود و دوام زیادی داشت. ادمهایی که عشق دوچرخه داشتند همواره یک لنگ برای گرد گیری از سر و صورت دوچرخه شان زیر زین جاسازی می کردند. دوچرخه های قدیمی پمپ باد هم داشتند که بر روی دوچرخه زیر تنه نصب می شد. کیف چرمی وسایل پنچرگیری و آچارها پشت زین دوچرخه نصب شده بود و یکی از آچارهای مهم، آچاری با شکل هندسی ناهمگون بود که سیزده سوراخ در اندازه های مختلف داشت و تقریبا همه ی اجزاء دوچرخه با آن باز و بسته می شد و نگارنده هنوز هم، دو عدد از این نوع اچار را در منزل دارم.

بی‌گمان ورود و یا عمومیت یافتن دوچرخه در شهری چون زنجان با ان خصوصیات قالب گرفته، مانند هر پدیده‌ی صنعتی دیگر با شگفتی همشهریان و هم ولایتی ها توام بوده است، آن‌ هم برای تعدادی افراد که از خرید شاید یک چهار پا! نیز ناتوان بودند و به ناچار تمامی مسیر دراز خانه تا بازار و باغات و زمین های کشاورزی را پیاده می رفتند و لابد از همین رو بوده که استقبال از این وسیله نقلیه ارزان و روان و اسان که احتیاج به اب و علف و جو هم نداشته! در شهر زنجان به ‌مرور زیاد، زیادتر می شود.

تا جایی که نگارنده در یاد دارد کمتر خانواده ای در زنجان بود که حداقل یک دستگاه دوچرخه در دالان و یا حیاط منزل خود پارک نکرده باشد … در چنین فضای خوشایندی بود که همواره، صدای دلنگ دلنگ زنگ دوچرخه‌ها در کوچه ‌پس‌ کوچه‌ های تنگ و باریک بافت قدیم زنجان به گوش می رسید که سهم کارکنان و کارگران کارخانه کبریت سازی زنجان، برق، راه اهن، سلاخ خانه توفیقی «محله توپ اغاجی» و کارگاه های کوچک درون شهری (یخ سازی – قند ریزی – ارد – پشم پاک کنی – مس نورد و …) پست چی ها و اجان ها و ژاندارم ها بیشتر بود! و در این راستا، جوانان در روزهای جمعه و تابستان ها با دوچرخه عازم (خط التی، زنجان رود، حسین اباد، کوشکن، لیل اباد، باری، استخرهای موسمی!، قاسم ئولن و … ) می شدند و به گفته ای عده ای از جوانان زنجانی با استفاده از برق حاصله از دینام دوچرخه شان و با ترفند وارد کردن شوک به ماهی (چای بالیقی) از زنجانچایی صید می کردند. باغ معین هم در جنوب شهر زنجان، به عنوان یک پاتوق و کانون فرهنگی برای بزرگان و فرهیخته گان زنجانی این حکم را داشت که در روزهای تعطیل، این افراد را با دوچرخه شان و با از عبور کوچه و باغهای خاطره انگیز، به سوی خود جذب کند.

اگر چه از شهر زنجان نمی شود به عنوان شهر دوچرخه یاد کرد اما از دیرباز، این فناوری وسیله نقلیه مردمان این شهر بوده است. وجود اولین کارخانه صنعتی در خیابان صفا و یا کارخانه برق و تاسیس راه اهن و انبار گندم و … موجب پیدایش طبقه کارگر در این شهر شد و این گروه کم کم به جمعیت قابل توجهی رسیدند. يادم هست وقتی سر هر شيفت، كه يكي شش صبح شروع مي شد و يكي دو بعد ازظهر و يكي ده شب، سوت كارخانه کبریت سازی زنجان به صدا در می امد و در جای جای شهر زنجان می پیچید و به گوش اهالی و کارگران می رسید، نيم ساعتي قبل از شروع هر شيفت ، لشكر انبوهي از دوچرخه سوارها را مي ديدي كه تعدادی دارند از سرازیری خیابان صفا ۲ ترکه و یا ۳ ترکه می ایند و تعدادی دارند به سمت كارخانه مي روند. جمعیتی که به دلیل قدرت خرید اندک و حقوق ناچیز، دوچرخه را به عنوان اولویت حمل و نقل خود انتخاب کرده بودند دوچرخه هایی که همه نمره شده بودند. آن روز ها حتی گاری ها هم نمره داشتند. حالا از ان روزها و همایش های نخ نمای دوچرخه سواری کارگری !! در زنجان، خاطرات شان باقی مانده است.

با گذشت سال های زیاد از ان دوران، شاید هنوز هم بتوان در انباری و یا در زیرزمین برخی خانه‌های قدیمی زنجان، نشانه هایی از اسکلت زنگ‌زده‌ی دوچرخه‌های قدیمی پدر بزرگ ها را پیدا کرد که در روزگار جوانی شان، مرکبی راهوار و نونوار بودند و کوچه های کاه گلی زنجان را گاه و بی گاه در می نوردیدند. این نوع دوچرخه های شهری دنده نداشتند و مناسب مکان‌های کفی (صاف و بدون شیب) بودند. تعدادی از معمرین، هنوز هم آن را بیشتر به اسم دوچرخه لحاف دوزان! و تعدادی مرکب بقال های زنجان مي‌شناسند و الان هم طرفداران خودش را دارد و کم و بیش زير پاي ادم های قدیمی مشاهده می شود. فروش دوچرخه های کهنه ۲۸ شاید از آن نوستالژی‌های جذابی باشد که هنوز هم کهنه نشده است در جمعه بازارهای زنجان و ورکچی لر میدانی ! برخی اوقات فلش بک می خورد.

دوچرخه در شهر زنجان به قدری ارزشمند بود که رسما معامله و خرید و فروش می شد. دوچرخه دست دوم هم مشتری داشت مغازه فروشنده باید سند را به نام خریدار جدید، پشت نویسی و ممهور می کرد زیرا نبودن سند به مثابه سرقتی بودن دوچرخه به حساب می امد. در ان روزگار به نوعی مدیران و مالکین فروشگاه های دوچرخه در زنجان (نمایندگی ها) جزو افراد سرمایه دار محسوب می شدند که البته تعدادشان اندک بود.
در دهه های گذشته، ۵ – ۴ نفر نمایندگی فروش دوچرخه در زنجان داشتند که برخی از ان ها علاوه بر فروش دوچرخه، خدمات پشتیبان و تعمیر دوچرخه نیز بر عهده انها بود. داشتن دوچرخه در ان زمان که اتومبیل سواری و موتور سیکلت کم و گران بود یک سرمایه و یک وسیله ایاب و ذهاب به حساب می امد. بعضی از دوچرخه فروشان خودشان دوچرخه سوار و یا بعضا قهرمان دوچرخه سواری هم بودند. مرحوم «حاج سید رضا برهانی» قهرمان دوچرخه سواری که بیش از نیم قرن سرو کارش با دوچرخه بود در خیابان امام روبروی مسجد مرحوم «تقی شریعتی»، مغازه دوچرخه فروشی داشت و بیشتر نمایندگی فروش دوچرخه های خارجی و مسابقه ای را در زنجان بر عهده داشت. با وجود فعالیت هیئت دوچرخه سواری در زنجان، مغازها او از جنس خاطرات بلورین بود. بخش وسیعی از قهرمانان قدیمی زنجان که اینک گرد پیری بر سر و صورت انها نشسته است در مغازه وی اجتماع می کردند. فروشگاه مرحوم برهانی به نوعی خط تولید دوچرخه سوار در کسوت قهرمانی بود. «حاج ابوالفضل اخلاق پسند» یکی دیگر از فروشندگان دوچرخه در زنجان بود که در میدان انقلاب فروشگاه شیک و مجهزی داشت و نمایندگی شرکت سهامی بازرگانی تبرک (نمایندگی انحصاری دوچرخه انگلیسی هرکولس) و چند مارک و نام تجاری دیگر در اختیار او بود. زنجانی های قدیمی به یاد دارند که در این مغازه، چگونه قطعات نو دوچرخه های خارجی شیرخوابیده و فیلیپس و هرکولس از درون جعبه های آکبند خارج می شد و با مهارت کامل سرهم و مونتاژ می شد. (خاطران مرحوم غضنفر سفیدگری و به یاد مانده های نگارنده)

به هر تقدیر این وسیله به دلیل ارزانی اولیه خود، مورد اشتیاق و پسند جوانان واقع شده بود و کسب و کار دوچرخه فروشي و زیر مجموعه ان (تعمیرات چی ها) هم رونق خوبي داشت. در ادامه همین روند، دکاکین دیگری در زنجان دائر می شود. «حاج محمد قزوینی» نمایندگی و فروش دوچرخه های یکی از کشورهای خارجی سازنده را بر عهده داشت. مغازه «حاج محمد قزوینی» در خیابان «سعدی جنوبی» مستقر بود. او که بیش از یک نام تجاری در اختیار داشت از جمله دوچرخه فروشان عمده زنجان محسوب می شد. «حاج محمود مقدم» متولد ۱۳۰۰ فوت ۱۳۴۷ [اولین نماینده ماشین فیات و اولین کسی که تاکسی فیات را به زنجان اورد] او هم از دوچرخه فروشان قدیمی و از معتمدین کسبه در حول و حوش ابتدای «کوچه شالچی» بود. فروشگاه دوچرخه «حاج محمد رضا حیدری» در خیابان امام «چهارراه امیرکبیر »میدان پائین پ ۱۸ و مرحوم «حاج مهدی کیدری» در ابتدای خیابان فرمانداری سابق (شهداء) و تعدادی دیگر از معتبرترین نمایندگی های دوچرخه در شهر زنجان بودند … در واپسین سال های اغاز انقلاب اسلامی دوچرخه هاى هندى به بازار آمد که بسیار ارزان قیمت بود و سایز هاى مختلفى داشت. یکی، دو فروشگاه در «خیابان فردوسی» با خرید و فروش این نوع دوچرخه ها، به لیست سیاهه فروشگاه های دوچرخه در زنجان اضافه شدند.

در هر صورت دوچرخه ها پس از انکه وارد بازار و تحویل شرکت و یا نمایندگی های مربوطه در شهرهای مختلف ایران و زنجان می شدند صاحب شناسنامه و سند مالکیت می شدند و هر شرکت وارد کننده دوچرخه، بنا به سلیقه خود یک ورقه مالکیت تهیه و مشخصات دوچرخه و خریدار (مالک) بر روی ان درج می گردید. بدون سند خرید و فروش ان ممنوع و به عنوان دوچرخه مشکوک و سرقتی محسوب می شد. در سند موجود (ضمیمه یادداشت) بی سیکلت – دوچرخه نمایندگی شرکت سهامی بازرگانی تبرک (نمایندگی انحصاری دوچرخه انگلیسی هرکولس) خیابان فردوسی را به عهده داشت. در این ورقه مالکیت نوع دوچرخه و مارک ان که هرکولس دو تنه مشکی رنگ و با جواز گمرکی ۱۲۱۴۱۸ و شماره تنه ۱۲۸۶۰ به ایران وارد شده به اقای (محمود هوشمند فرزند ابوالقاسم) فروخته شده است امضا شرکت فروشنده و مهر نمایندگی در زنجان (فروشگاه اخلاق پسند) نیز در تاریخ ۱۵/۱/۱۳۴۴ بر روی ان نوشته و ثبت شده است.

بعد از انقلاب، فروشگاه دوچرخه «عبدالزهرا ملت خواه» در خیابان شهداء جنب استانداری سابق علاوه بر تعمیرات انواع دوچرخه در کار فروش دوچرخه های دنده ای و کورسی سرامد بود. در سال های اخیر، فروشگاه های دیگر فروش لوازم یدکی و دوچرخه از جمله فروشگاه دوچرخه چوپانی در خیابان امام روبروی امام زاده پ ۹۴/ نمایشگاه المپیک خیابان ۱۷ شهریور پ ۶۶/ فروشگاه ایمانی خیابان ۱۷ شهریور دگرمان ارخی پ ۲۹۹/ مغازه دوچرخه ملی پوشان روبروی نمایندگی سایپا به نشانی خیابان شهدا پ ۱۸۸/ فروشگاه احمد عباسی ازاد خیابان بعثت سرچاه روبروی شرکت تعاونی روستایی/ فروشگاه دوچرخه ملی پوشان به مدیریت سعید مجیدی خیابان زینبیه روبروی حوزه ی علمیه پ ۱۰/ مغازه دوچرخه عباسی فدوسی کوی سید ستار پ ۲۳۴/ و … به جرگه فروشندگاه دوچرخه در زنجان متصل شدند. این تعداد مغازه و فروشگاه های دوچرخه در سال های اخیر با ورود دوچرخه های جدید کورسی و کوهستانی و کربنی و … حالت نوسان و سینوسی به خود داشته است و بخشی از این مغازه ها تعطیل و تغییر کاربری داده اند. (با اضافات و تلخیص برگرفته از اولین کتاب راهنمای مشاغل در استان زنجان)


شروع فعالیت موتور سواری و واردات انبوه موتور سیکلت در ایران به اواخر دهه ۲۰ شمسی برمی گردد. در ان سال ها انواع موتور سیکلت های انگلیسی توسط تجار و بازرگانان ایرانی به کشور وارد می شد. کم کم در اواخر دهه ۳۰ شمسی بود که موتورهای ساخت دیگر کشورها هم وارد ایران شدند. در دوران قبل از انقلاب هارلی دیویدسون یکی از مهم‌ترین موتورسیکلت‌های سازمانی و اداری و اسکورت سیاست‌مداران در ایران بود. بیشتر هارلی دیویدسون‌های موجود در ایران، موتورسیکلت‌های پلیس بودند. مطلب قابل توجه این است که از این نوع موتور (امریکایی) هارلی دیویدسون در اداره راهنمایی و رانندگی زنجان در دهه ی ۴۰ و ۵۰ هم استفاده می شد. افسری خوش تیپ به نام ستوان رضوی، مجهز به کلاه کاسکت و عینک دودی با همین نوع موتور امریکایی که خیلی هم بزرگ بود در طول و عرض خیابان های زنجان گاز می داد و خلوتی خیابان های شهر طوری بود که صدای موتور او، از دور دست ها به گوش می رسید …

بعد از انقلاب کارخانه تیزرو (هوندا سابق)، شکوه موتور (سوزوکی سابق)، جهان رو (کاوازاکی سابق)، تندر سیکلت (یاماها ۱۰۰ سابق)، و پارس کوپال (تندر ۱۲۵) و … شروع به تولید محصولات خود کردند که هر کدام نمایندگی در زنجان داشتند. به نوشته برخی از کتاب ها و اطلاعات میدانی، در دهه های گذشته, تعداد زیادی صنعت گر در ارتباط با ارائه خدمات فنی و تامین لوازم یدکی موتورسیکلت در زنجان فعال بودند. یکی از پرسابقه ترین فروشندگان قطعات و لوازم یدکی موتور سیکلت در زنجان شاید سید تراب «موسوی» واقع در خیابان مطهری «فرودگاه» باشد. از مرحوم «مهدی شریفیان» هم در خیابان امام تقاطع امیر کبیر، به عنوان یکی از اولین ها در صنعت تراشکاری «قطعات موتور سیکلت» نام برده شده است.

چند سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی (سال ۱۳۶۶) با توجه به کمبود تامین لوازم یدکی دوچرخه و موتور در بازار، دست اندرکان جهت پخش قطعات یدکی این وسائط نقلیه به قیمت تعاونی، شرکتی تحت عنوان (شرکت تعاونی تهیه و توزیع دوچرخه و موتور سیکلت و لوازم یدکی) در استان زنجان تاسیس کردند که مرکز توزیع ان شهر «قزوین» بود. به دارندگان خودروهای بی سیکلت و موتور سیکلت با اخذ مدارک و ۲ قطعه عکس، دفترچه های ۳۰ برگی تحویل داده شد. این اقدام با توجه به جنگ ایران و عراق و وضعیت نابسامان اقتصادی و تحریم های موجود، اقدام ارزنده ای بود به طوریکه مالکین این نوع دفترچه ها به راحتی لوازم یدکی وسیله نقلیه خو را تهیه می کردند. ادرس دفتر توزیع این شرکت در زنجان، بلوار ازادی – بلوار کشاورز – ۱۲متری صدر بود و مشخصات اعضای فروشنده لوازم یدکی دوچرخه و موتور سیکلت های دنده ای و گازی بدین شرح بودند: ۱- سیف اله جعفری – خیابان دکتر بهشتی [خیام] جنب گاراژ [سابق] مسافربری اتو توکل/ ۲ – محمد رضا حیدری – چهار راه امیرکبیر/ ۳- خلیل خجسته پور – خیابان امام، جنب تلفن خودکار [ابتدای کوچه حاج شامی]/-۴- محمود لطفی – خیابان سعدی جنوبی/ ۵- رحمان مستمند – خیابان سعدی جنوبی/ ۶- بایرام مرشد خانی – خیابان ۱۷شهریور/ ۷- مهدی کیدری – میدان [تقاطع] امیر کبیر/ ۸- جلیل شهوری – خیابان شهداء. (دفترچه ۳۰ برگی شرکت تعاونی تهیه و توضیع دوچرخه و متورسیکلت و لوازم یدکی زنجان سال ۱۳۶۶)

در سه – چهار دهه اخیر از «حاج محمد رضا حیدری» به عنوان رئیس اتحادیه فروشندگان دوچرخه و موتورسیکلت و «اصغر نجفی» به عنوان رئیس اتحادیه تعمیرکاران دوچرخه و موتور سیکلت در زنجان با توجه به سابقه ی حضور انها و مدیریت شان در ارائه خرید و فروش و خدمات فنی در حوزه صنعت دوچرخه و موتورسیکلت، همواره به نیکی یاد شده است.

نظام نامه برای دوچرخه پایی
در سال‌هاي دور، رانندگي با هر وسيله نقليه موتوري و غيرموتوري نيازمند دريافت جواز «گواهينامه» بود … چه بسا امروزه افرادی با خود بگویند: مگر دوچرخه پایی هم گواهینامه داشته؟ بله داشته، راکب دوچرخه می بایست جواز دوچرخه سواری از بلدیه – نظمیه اخذ می کرده است. توضیح اینکه: بعد از تأسیس اداره ي عبور و مرور (راهنمایی و رانندگی امروزی) درسال های ابتدایی حکومت پهلوی اول (۷ – ۱۳۰۵/ه.ش)، با اعمال اولین قانون راهنمایی و رانندگی در آن روزگار، ابتدا صدور گواهینامه برای «اتومبیل» و بعدها گردونه چهار چرخه «درشکه رانی» و سپس تصدیق نامه دوچرخه سواری و شماره گذاری دوچرخه ها از سوی راکبین الزامی و اجباری اعلام می شود.

میزان استفاده از دوچرخه به حدی رسیده بود که هرج و مرج و بی قانونی و تصادفات و ضرب و جرح عابرین پیاده و فرار عاملین از صحنه تصادف در همه جا دیده می شد و عبور و مرور با مشکل مواجه شده بود. باید چاره ای اندیشیده می شد. قرار بر این شد که اداره کل تشکیلات نظمیه از دارندگان دوچرخه امتحان بگیرد و برای آنها گواهینامه دوچرخه سواری صادر کند. برحسب پیشنهاد اداره نظمیه و تصویب وزارت داخله در ۲۳ مرداد ۱۳۰۵، نظامنامه دوچرخه سواری در ۲۰ ماده در روزنامه های کثیرالانتشار تهران به چاپ رسید و طولی نکشید که این نظامنامه در سراسر کشور و شهرستان زنجان ابلاغ شد.

بر اساس این قانون هیچ کس حق نداشت که بدون جواز تصدیق با دوچرخه در شهر و حومه حرکت کند. دوچرخه سواری برای اشخاص زیر ۱۳ سال ممنوع بود و ۱۳ تا ۱۸ ساله ها نیز حق کرایه کردن دوچرخه را نداشتند. صاحبان دوچرخه موظف شدند تا وسیله ی خود را به بوق و زنگ مجهز کنند به گونه ای که صدای آن تا فاصله ۵۲ متر شنیده شود. چراغ جلوی دوچرخه باید سفید می بود و از غروب آفتاب تا ۱۰ زرع «متر» از مسافت را روشن می کرد و چراغ عقب با نور قرمز روشن هشداری برای افراد بود. پس از این قانون، نظامنامه سیر و حرکت دوچرخه های پایی در شهر و حومه نیز در سال ۱۳۰۹/ه.ش تهیه شد و بر اساس آن دوچرخه ها پلاک دار شدند و وضعیت دوچرخه سواری سر و سامان گرفت. با این حال باز هم آنها که سن و سال کمتری داشتند، تن به این قانون نمی دادند و خیلی به این تشریفات توجه نمی کردند. (با اضافات، دلدم، اسكندر، زندگي پرماجراي رضاشاه، ج ۱، چاپ سوم، ۱۳۷۱، تهران، صص ۳۵۹ – ۳۵۵)

اگر پای صحبت بزرگان شهر زنجان بنشینید ان ها به مناسبتی در لابلای حرفهایشان با خنده و مزاح می گویند: فلانکس برای دریافت تصدیق یئل اتی (دفترچه عکس دار چند برگی) چقدر استرس داشت چقدر تمرین کرد به درد سر افتاد ولی دست آخر تصدیق دوچرخه را گرفت و شیرینی هم داد! افراد سن و سالدار زنجانی می گویند با خرید دوچرخه و جهت استفاده از ان، باید با شرکت در ازمون دوچرخه سواری (با چند بار دور زدن و عبور زیگزاک از لابلای کله ‌قندها که در اویل سنگ می گذاشتند و سوار و پیاده شدن از یمین و یسار بی سیکلت) از شعبه راهنمایی و رانندگی که در داخل شهرباني زنجان در (سبزه میدان) مستقر بود، تصديق (گواهينامه) مي گرفتیم.

معمرین با اشاره به اينكه بدون داشتن تصديق نمي توانستيم دوچرخه سواري كنيم، می گویند علاوه بر تصدیق دوچرخه پایی، بايد از شهرداري و بعدها (اداره شهربانی) براي دوچرخه مان پلاك شناسایی نيز مي گرفتيم و دوچرخه هاي بدون پلاك حق تردد در شهر را نداشتند و گرنه توسط کارمندان گشت بلدیه و بعدها پاسبان های نظمیه توقیف و به کمیسری (کلانتری) هدایت می شدند. در زنجان دهه ۳۰، به دلیل فقدان راهنمائی – رانندگی، مسئول رسیدگی به امور خلاف رانندگی، شهربانی و کلانتری های مناطق و پاسبان ها بودند. در صورت نبود تصدیق دوچرخه پایی، باد دوچرخه ها را خالی می کردند و از صاحب آن می خواستند جهت کسب تکلیف با همان وضعیت به کلانتری و یا پاسگاه برود.

پلاک دوچرخه ها دو نمونه بود پلاک عادی (برای اخذ مالیات) که سالیانه تعویض و پشت دوچرخه نصب می شد و پلاک ثابت (لوح فلزی بود با شماره مخصوص روی تکه چوب صاف و هم اندازه) که ان هم در عقب دوچرخه و زیر زین نصب می شد. اما هم‌اكنون براي دوچرخه‌سواري نياز به هيچ‌يك از اين موارد نيست، نه دوچرخه پلاك مي‌خواهد! و نه دوچرخه‌سوار گواهينامه !! در صورتیکه قانون چیز دیگر می گوید!

دوچرخه ابزار کار مردم
یادش به خیر روزی روزگاری که حتی اکابران چرخ سوار زنجان، تنه به تنه جوان ها در شهر رکاب می زدند و زیاد به چشم می امدند … در زنجان قدیم، مرکب سواری و مرکب باربری زنگانیلار با آن طنین زنگ هایشان در کوچه های تنگ و کاهگلی دوچرخه بود. مرکوب فایتون چی ها نمره شهربانی داشتند دوچرخه ها هم نمره داشتند. معمرین زنجان به خوبی به یاد دارند که این راکبان دوچرخه ها در هر کوی و برزن دیده می‌شدند و با سوار بر این وسیله محبوب، کار خود را انجام می‌دادند.

در هر حال دوچرخه با همگانی‌ شدن خود، توانست از یک وسیله بازی و تفریح برای بچه پولدارهای فانتزی باز، خود را رها سازد و در یک شیب ملایم، علاوه بر اینکه طبقات مختلف، ان را به عنوان اصلي ترين وسيله اياب و ذهاب خود برگزيدند، بلکه جزو لاینفک اسباب و ابزار کاسبان دوره گرد، پنبه زنها، یورقان سالان ها، کوینه پالتار اولاین ها – دمیر بیرنجی اولاین ها، پیچاق چخ لتیرن ها، متقالچی ها، چورک چی ها، بلیط بخت ازمایی ها، ارشین مال الان ها، بقال ها و نقال ها، رنگرزها، ماست بندها، چرچی ها و امثالهم تبدیل شد. اری این بخش از طبقات ضعیف جامعه و خاصه در زنجان افرادی از قبیل مرحوم محمود خِرخِر (کوینه پالتار ساتان – آلان معروف زنجان) در زمره کسانی بودند که مشتاقانه دوچرخه ‌هایی تهیه کردند تا در کسب و کارشان و پرسه زدن در معابر شهر کمک ‌حالشان باشد.

در ان برهه حتی کارمندان دوایر دولتی و نظامی و انتظامی شهر زنجان نیز، از این فقره مستثنی نبودند و مرکوب زیر پایشان دوچرخه های کیف دار چرمی بود. کارمندان دولتی مانند پستچی ها و نامه برها و امربرهای ادارات با عنایت به اینکه شغل آنها ایجاب می کرد از اداره ای به اداره دیگر بروند، در نبود و یا کمبود موتور سیکلت و اتومبیل مجبور بودند که از این وسیله سهل الوصول با بستن کیفی خاص در روی فرم دوچرخه که دارای بند و بست و قفل بود استفاده کنند تا بتوانند به همه جا سرک بکشند.

جلوی دکان‌ بعضی از بازاریان قدیمی و بقالی های محلات مختلف زنجان و حتی در زیر پای اخرین نسل از لحاف دوزان دوره گرد زنجان هنوز هم می‌شود دوچرخه‌های قدیمی را دید (پدر دوچرخه های ۲۸ انگلیسی را می گویم) پنبه زن های قدیمی از این وسیله کم عرض برای تردد در کوچه های تنگ و باریک استفاده می کردند و به کاسبی می پرداختند. قبل از امدن دوچرخه های مدرن امروزی، استفاده از این مدل دوچرخه ها در شهر زنجان خیلی رواج داشت. معمولا هم استفاده از این مدل دوچرخه به بزرگترهای خانواده (پدر و پدر بزرگ) مختص بود. بدنه این نوع دوچرخه ها معمولا از جنس فولاد و از نظر استحکام بی نظیر بود یکی از برندهای این دوچرخه های وارداتی هركولس بيست و هشت ساخت کشور انگلیس بود. خيلي هم قرص و محکم بود و در اصطلاح زنجانی ها به (بقال لار چرخی) شهره بود. با اين دوچرخه ها، بقال های شهر (سوپری های امروزی) بار جابه جا مي كردند. روي ترك بند عقب اين دوچرخه جان سخت مي شد يك عالمه بار گذاشت.

خداوند «حاج علیمحمد رسولی» بقال معروف محله گونیه (محله پدری نگارنده) را رحمت کند ادم خداترس و خوش صحبتی بود. برای او هر صبح زود باغداران و سبزی کاران زنجان با الاغ های قوی هیکل، سبزی خوردنی برای فروش می اوردند. مثل یک ناظم مدرسه بالای سر خانم های محل که در حال سوا کردن دسته های سبزی بودند می ایستاد و گاهاً دستوراتی هم صادر می کرد! و لختی حتی کار به مرافعه چند ثانیه ای هم می کشید. جلوی مغازه حاجی رسولی غلغله می شد. ان مرحوم یک دستگاه دوچرخه انگلیسی بدون تشتک فلزی داشت و در عقب دوچرخه از ترک بند برای حمل بارهای خود از بازار به مغازه اش استفاده می کرد و طنابی جهت بستن وسایل به ترک بند در ان دیده می شد. (حاج علمحمد) که یک پسر خود را در نیمه دوم دهه ۴۰ در نزدیکی های شب چهار شنبه سوری در همان محله، بر اثر حادثه ای تلخ از دست داده بود که شرح احوالش در این مقال نمی گنجد تا ۷۰، ۸۰ سالگی از این دوچرخه شیر نشان خود، مثل یک شیر کار کشید و کشید!! تا اینکه خودش رفت اما ارابه اش ماند که ماند!!
متاسفانه از یک جایی به بعد دوچرخه از زندگی آدم‌ها حذف شدند، با ورود انبوه موتورسیکلت ها کم کمک دوچرخه ها به تته پته افتادند. دوچرخه حدوداً از سال‌های دهه ۵۰ بود که با توجه به فرهنگ سیاسی اقتصادی حاکم بر ایران، حضورش از متن زندگی به تدریج کمرنگ شد. با رشد سریع اتومبیل در ایران و نبود ایمنی مناسب و راحتی خیال برای دوچرخه سواران و عدم بستر سازی لازم در برنامه ریزی های کلان کشوری برای راکبان دوچرخه و … موجبات کاهش اهمیت دوچرخه به عنوان یک وسیله نقلیه فراهم گردید و دوچرخه تبدیل به یک ابزار تفریحی شد. (یعنی خرامان خرامان، به خاستگاه اولیه خود برگشت! بازگشت به خویشتن خویش کرد!)

حکایت استوار یونس راهنما و زنگ دوچرخه
شاید کمتر کسی از اکابر شهر زنجان پیدا بشود که از مرحوم «یونوس پاسووان» که بیشتر به یونوس راهنما مشهور بود حرف و حدیثی و خاطره ای نداشته نباشد. لابد از باب همین بوده که بعد از گذشت دهه های مختلف، هنوز هم در ذهن بیشتر زنجانی های قدیمی ماندگاری خود را حفظ کرده است. خاطرات روانشاد استوار (یونس کیانی) از ماموران وقت دایره راهنمایی و رانندگی زنجان در تاریخ و ادبیات شفاهی این شهر که گاهاً و به مناسبت هایی از سوی معمرین زنجانی بازگویی می شود دارای نکاتی ظریف و اموزنده و در عین حال بسیار طنز الود است. گفته شده اعجوبه ای بوده که جوانان امروزی هم، وقتی خاطرات او را می شنوند به خنده می افتند.

بیشتر دلمشغولی ها و خاطرات مرحوم «یونس خان راهنما» در دهه های قبل از انقلاب، حول و حوش جماعت تاکسی چی و ماشین های شخصی و دوچرخه سواران زنجانی رقم می خورده که ما در این یادداشت از خیر و برکت! و خاطرات وسائط نقلیه موتوری مرتبط با آقا یونس حذر می کنیم! و به همان یل اتی موضوع بحث مان بسنده می کنیم. آیونوس پاسووان، اجانی بوده که در محدوده مرکزی شهر زنجان با لباس فرم سر خدمت خود حاضر می شد … ظاهراً بسیار قانون مدار هم بوده است. کمین می کرده و سوت به دهان می برده تا به شکار قانون شکنانی بپردازد که تصدیق دوچرخه نداشتند و یا ۲ ترکه، سواری از وسیله خود می گرفتند و یا سرعت مجاز را با چرخ رعایت نمی کردند و یا چراغ دوچرخه برای شبهای تاریک زنجان نداشتند. مرحوم یونس آجان در عین حال که قدی کوتاه و هیکلی چاق داشت اما تیز و بز بود. در بدام انداختن چرخ سوارها ید طولانی و اوستاکار بود. شکارهای زیادی به تورش خورده بود و مردم او را به نوعی گرگ باران دیده می دانستند اما گویا از او تیزتر هم بودند.
                                              ادامه گزارش در بخش سوم به زودی منتشر خواهد شد