نخستین آسفالت‌‌ریزی در خیابان‌های زنجان

نخستین آسفالت‌‌ریزی در خیابان‌های زنجان

فرج ا… داودی/ تا قبل از تاسیس حکومت پهلوی اول و تشکیل نهاد بلدیه در شهر زنجان( ۱۳۰۴ خورشیدی)، بیشتر معابر و میادین و کوچه‌های زنجان خاکی بود. در تابستان‌ها بر اثر فعالیت دست فروش‌ها، طبقی‌ها، قاطرچی‌ها، ورکچی‌ها، گاریچی‌ها، فایتون چی‌ها، بارکش‌های شهری و چارواداران( رانندگان حیوانات بارکش)، نظافت اسب و درشکه و ضایعات ناشی از این‌گونه رفت و آمدها، فضایی نازیبا و انباشته از گرد و خاک و غبار، پیرامون شهر را احاطه و نفس‌ها را در سینه حبس می‌کرد.
بعد از هر بارندگی بدلیل مشکلات زیر ساختی، تمام معابر و کوچه ها به گل می‌نشست و شیرینی بارش که در پی آن جای جای شهر بوی تازگی می‌داد و بوی خاک باران خورده به مشام می‌رسید با ایجاد حجمی وسیع از باتلاق های گل آلود، برای ساکنان شهر زنجان تلخ می‌شد و عبور و مرور به کندی و با کلافگی انجام می‌گرفت.
… حوزه‌ي فعاليت سازمان بلديه زنجان در آن سال‌ها، به ریاست «میرزا علی اکبر توفیقی» (۱۳۰۹ – ۱۳۰۴ ش) حول و حوش نظافت و بهداشت شهر و بازار، امور ذبح و كشتارگاه، آتش نشاني ،لايروبي قنوات، آب انبارها، توزين اجناس، احداث خيابان و سنگ فرش معابر، نظارت بر قيمت‌ها و گران فروشي و کم فروشي، حمام‌هاي عمومي، مهمانخانه‌ها، آشپزخانه‌ها، قهوه خانه‌ها، اخذ عوارض از كسبه و گمركات در پته خانه هاي ورودي شهر، رسيدگي به امور قبرستان‌ها و غسالخانه‌ها، ايجاد بوستان و تفرجگاه، سينما، سرشماري، ايجاد تماشاخانه، كتابخانه، احداث پل، آبياري درختان و امور میرابی، جمع كردن خاكروبه و زباله، فانوس كشي معابر، مبارزه و جلوگيري از سيلاب‌هاي خطرناك، بهداشت مستراح‌هاي عمومي، ايجاد دباغ خانه، از بين بردن حيوانات ولگرد و نمره گذاري خانه‌ها و کاروانسراها، شماره گذاري فايتون‌ها و دوچرخه‌ها و درشکه‌ها، مطالبه‌ي تصديق، بوق و چراغ راکبین از آنها و توقيف درشکه‌هايي که زيادتر از سه نفر مسافر سوارکرده و توقيف گاري هايي که مسافر مي زدند! خلاصه مي شده است.
برای تنظیف شهر جناب «علی اکبر توفیقی» اقداماتی انجام داد. او کوچه ها و معابر خاکی شهر را متري ( يک قران) کند و بعد از برداشت خاک آنها با استفاده از گاري‌هاي دو اسب شهرداري، این معبرها را سنگ فرش نمود و به این ترتیب محلات و کوچه‌ها سر و صورتی پیدا کردند و مردم مختصری از مخمصه گرد و خاک و گل الود بودن معابر ازاد شدند.
مرحوم «حاج صمد سعادتی» از اولین روزنامه فروشان زنجان از «حاج علی اکبر توفیقی» خاطره‌ای جالب و به یاد ماندنی تعریف کرده است: « توفیقی اولین رییس شهرداری زنجان شد، محله‌ها را متری یک قران می کند و خاکش را بر می داشت و سنگ فرش می نمود. ولی جلوی خانه ی ما متری ۱۴ شاهی یعنی یک قران و چهار شاهی سنگ فرش کرد و خاک را هم جمع نکرد، چون من پدر نداشتم و یتیم بودم گفت باید قیم اجازه دهد تا خاک را بر دارم!! زنجانی ها او را اعدام کردند ولی الان مجسمه اش را در شهر زده اند.» (ماهنامه بایرام، شماره های ۳۳ و ۳۲)
از نشانه های تجدد در آن روزگار نه چندان دور، می توان به احداث خیابان در شهر زنجان اشاره داشت … در بین سال های ۱۳۱۲ – ۱۳۱۰ ش، اولین طرح توسعه شهر زنجان به انجام رسید و طی آن خندق های شمال شرقی و شمال غربی شهر پر شدند و در این اثنا خیابان فرمانداری (شمشیری سابق) روی خندق قدیمی شهر [حد فاصل میدان ارک تا امیرکبیر] که بازمانده و یادگار دوره قجری بود احداث گردید.

مختصری در باره ی خیابان شرق غرب زنجان
داستان طولانی و شیرین احداث این خیابان موسوم به پهلوی سابق و خیایان امام فعلی که بازکاوی آن خود نیاز به یک نوشتار دیگر است چنین رقم می خورد که برابر با قانون توسعه خیابان ها مصوبه سال ۱۳۰۹ ش، تصمیم گرفته می شود جهت اتصال خط تهران به تبریز برای نخستین بار یک خیابان مهندسی ساز در شهر زنجان احداث گردد.
در ان ایام «غلامرضا خان مظفرالملک» حاکم حکومت زنجان بود و دبیر مفخم «میرزا فضل الله خان مجتبایی» در مقام شهرداری انجام امور شهری و خدماتی را در دست داشت … با تمهیداتی که اندیشه شد و به قول مرحوم «آقا غضنفر سفیدگری» با اشاره عصای دست پهلوی اول، هر طوری بود با شرکت جماعت عمله ی بلدیه و با طراحی و نظارت مهندسین و مستشاران آلمانی [مسیو چازیف و مسیو کارل فریش] این کار سامان گرفت. (پروین خمسه، ش ۳۴۳، ۱۷/ مهر/۱۳۱۳) در جهت احداث این خیابان، حکومت زنجان و بلدیه شروع به خریدن املاک و مستغلات در این محور کرد و به نوشته پروین خمسه و منقولات معتمدین شهر، بخش وسیعی از اماکن و منازل مردم به همراه مقدار قابل توجهی از فضای دو سه مکان مذهبی و مسجد تخریب گردید تا این معبر گله و گشاد به طول تقریبی ۲ کیلومتر بین سالهای ۱۶ – ۱۳۱۳ به سر منزل مقصود برسد.
… با درختکاری ردیف‌های منظم در دو سوی این خیابان و کشیدن نهر برای آبیاری درختان و سنگفرش شدن آن به دست اداره بلدیه و در نبود الدرسکی! با نصب فانوس های نفتی دیوارکوب! و … این خیابان حال و هوای دیگری پیدا کرد. سال‌ها گذشت و بعد از سقوط «رضا شاه» و با ورود تکنولوژی «آسفالت» به صحنه خیابان‌سازی، برای نخستین بار این خیابان قیر ریزی شد و با احداث ساختمان های نوین در پیرامون ان و آب‌نما و گل و گیاه و … قاماس قاماس تبدیل به یکی از زیباترین و طولانی ترین خیابان های شهر و از تفرجگاه های اصلی مردم شهر زنجان گردید.
این خیابان جدید الاحداث که در آن روزگار ابتدا به خیابان شرق غرب معروف شد و بعدها به خیابان پهلوی و در حکومت خودمختاریت به «ارانی -دکتر تقی» و امروزه به نام خیابان امام خمینی شناخته می‌شود به نوعی طولانی ترین خیابان شهر زنجان [به طول تقریبی ۲ کیلومتر] بود و در سال های بعد به شاهرگ اصلی شهر زنجان جهت حمل و نقل عمومی و ورود اتومبیل به داخل محدوه و بافت مرکزی شهر تبدیل گردید و در این راستا، احداث و گشایش این خیابان به نوعی سبب گسترش کسب و کار و محل گردش و پیاده روی اهالی شهر و قرار ملاقات ها و یک آدرس شهری و میادین و کناره های آن به محل مستحدثات و واحدهای دولتی و فضاهای فرهنگی و دوایر خصوصی و پیاده راه های آفتاب گیر ضلع شمالی در امتداد ضلع جنوبی به مکان های اقتصادی و دکاکین و مراکز تجاری مختلف مبدل شد اما هر چه بود در دوران پهلوی اول هنوز خبری از تکاپوی شهرداری و خبری از «آسفالت» که پدیده جدیدی در صنعت راه سازی به شمار می رفت نبود.
در ارتباط با چگونگی آیین گشایش این جاده جدیدالاحداث درون شهری در زنجان و صف بستن شخصیت ها و مقامات و مدیران دوایر دولتی و قیچی کردن روبان و در کردن توپ و خواندن سرود و غیره که معمولا در همه جا متداول است در تنها روزنامه زنجان «پروین خمسه» در این باره و در آن سال‌ها خبری درج نشده است.
آری هر چه هست، مطلب قابل تامل در خصوص این معبر جدیدالاحداث شهر زنجان، شاید این روایت باشد که در دوره پهلوی اول از برق آسفالت در این خیابان و معابر دیگر شهر خبری نشد که نشد و در جهت سهولت تردد عابرین و فایتون ها و گاری ها و تعدادی انگشت شمار اتومبیل های نمره دولتی و خصوصی، اداره بلدیه وقت، تنها اقدام به تسطیح و سنگ فرش این خیابان و دیگر معابر کرد. بعدها مصادف با سال های پایانی سلطنت «رضا شاه» و با افزایش محبوبیت اتومبیل‌ها و نیاز به جاده‌هایی بهتر، نوآوری‌های تازه‌ای در مدل جاده سازی اتفاق افتاد. «شوسه» که طریقی بود، برای آماده سازی سطح معابر جهت عبور راحت تر وسائط نقلیه عمومی و خصوصی [ کاروانیان و چهار چرخه های اسبی و اتومبیل] وارد عرصه راه سازی درون شهری و برون شهری گردید.

 

زلفعلی قلی زاده رئیس نظمیه دمکرات زنجان

زلفعلی قلی زاده رئیس نظمیه دمکرات زنجان

ابوالفضل رئوفی شهردار دمکرات زنجان 25 - 1324

ابوالفضل رئوفی شهردار دمکرات زنجان ۲۵ – ۱۳۲۴

جنگ دوم بین الملل و ارتش سرخ در زنجان
… شهريور ماه ۱۳۲۰ خورشيدي طياره‌هاي جنگي شوروي پس از شکستن حریم هوایی زنجان شروع به بمباران چند روزه مناطق مختلف شهر زنجان کردند و در پی آن گردان‌هاي ارتش سرخ شوروی به ریاست «ژنرال نوویکوف»، در هفتم شهریور شهر زنجان را به اشغال خود در آوردند. همزمان با تأسيس «حزب توده» ايران (۱۰/۷/۱۳۲۰) حوزه محلی و هسته اولیه حزب مزبور به مورخه ۱/۱/۱۳۲۱ در زنجان و در حالى كه سربازان شوروى در تمام مراكز شهر تمركز داشتند تأسيس مي‌شود. رياست حزب توده زنجان را، به تناوب افرادي همچون «محمد امین آزاد وطن»، «عليزاده»، «دكتر هشتروديان» و «دكتر جهانشاهلو» بر عهده داشتند.
برابر با اسناد موجود، در افتتاح اولین شعبه حزب توده در زنجان دو نفر از کارمندان شهرداری و فرمانداری زنجان به نام های «محمد امین آزاد وطن» و «عبدالعلی زاده» نقش محوری داشتند. آنان محلی را در خیابان پهلوی (سابق) ظاهرا به عنوان دفتر حزب اجاره کردند و تابلویی در آن نصب نمودند. مهاجرین ایرانی تبار برگشت داده شده از روسیه به ایران که تعدادی در زنجان اسکان داده شده بودند جزو اولین افرادی بودند، که با گرفتن کارت عضویت به حزب توده شاخه زنجان ملحق شدند. در كلوپ هايى كه در چند نقطه شهر وجود داشت، برنامه‏هاى تظاهرات، متينگ‏ها، سخنرانى‏ها تنظيم مى‏شد و فعالان اين جرگه غالبا مهاجرانى تعليم يافته و معدودى از مردم عادی و کارگران کارخانه کبریت و راه اهن زنجان و شماری نخبه و تحصیل کرده زنجان بودند كه شور و شوق آزادى و خاطرات ستم كشى سال هاى استبداد پهلوی اول، آنان را به اين حزب كشانده بود. (در مورد چگونگی ماجرا بنگرید به صفاالدین تبرائیان، ایران در اشغال متفقین، ص ۹ – نصرت الله جهانشاهلو افشار، ما و بیگانگان، ۱۳۸۰)
حادثه مهمی که در دوازدهم شهریور ماه ۱۳۲۴ (شش ماه مانده به موعد مقرر تخلیه ی ایران و خمسه زنجان از سوی ارتش سرخ) اتفاق افتاد تشکیل فرقه دمکرات اذربایجان بود. با صلاحدید «میرجعفر باقروف» رئیس جمهور آذربایجان قفقاز و با اشاره «یوسف استالین»، فرقه دمکرات آذربایجان (نهضت خود مختاریت مدنی ) با صدور بیانیه ای و با اعلام مرام نامه سازمانی، رسما به رهبری «سید جعفر پیشه وری» (رهبر سابق حزب کمونیست ایران، زندانی زمان رضا شاه، مدیر روزنامه آژیر) تاسیس می شود. خبر این واقعه به شهر زنجان می رسد که تداعی گر در هم آمیخته شدن عنقریب حزبی های زنجان با فرقیون آذربایجانی می‌باشد.
در تاریخ ۲۱/۶/۱۳۲۴شمسی تعدادی از اعضای و هواداران حزب توده زنجان با اجتماع در میدان پهلوی (انقلا ب امروزی ) و با حمل پرچم و پلاکارد های مختلف تبلیغاتی، رسما الحاق حزب توده را به فرقه دمکرات آذربایجان اعلام داشته و طی مراسمی «امیر خسروخان دارایی» و «رحمت ا… جواهری» از اهالی بازار زنجان تاسیس فرقه دمکرات را تهنیت گفته و در ادامه مراسم «دکتر جانشاهلو» در حضور مخالفین حزب و شخص «محمود خان ذوالفقاری» سخنرانی می‌کند!
با گذشت تقریبا دو ماه بعد از این اتفاق سیاسی در زنجان، در ۲ آذر ماه ۱۳۲۴ فداییان فرقه دمکرات با مساعدت سالدات های روسی تمام مراکز نظامی و اداری و اقتصادی شهر زنجان را با شبه کودتایی به دست می‌گیرند … با سقوط شهر زنجان و خروج «آقای ذوالفقاری» و اعوان و انصارش ازشهر و با به قدرت رسيدن حکومت یک ساله خود مختار آذربايجان و زنجان، طبق تصمیم شورای رهبری کمیته زنجان به لیدری «دکتر جهانشاهلو»، مرحوم «زلفعلی قلی زاده» به ریاست شهربانی دمکراتیک! زنجان می رسد و یک نفر از معماران معروف زنجان به نام «ابوالفضل رئوفي» به عنوان شهردار دموکرات زنجان انتخاب مي‌شود. به گفته معمرين زنحانی و اعضاي باقي مانده شبکه فرقه دمکرات زنجان، منزل «ابوالفضل رئوفي» درکوچه پشت مريضخانه بهشتي (شهناز سابق) قرارداشت و جهت انجام اصلاحات اجتماعی و اقتصادی مورد نظرحکومت خود مختار و کنترل اوضاع و نظارت بر قیمت ها و سامان بخشي به امور شهري، به همراه برادرش «اسماعيل رئوفی»، با لباس نظامی و نوقان به کمر، سوار بر يک دستگاه اتومبیل جيپ جنگي مستعمل می‌شده و در معابرگشت مي زده است.
با نگاهی به عملکرد یکساله‌ی فرقه دمکرات پاره ای فعالیت های اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی در زنجان انجام شد. اقداماتی در جهت تامین حقوق کارگران، همچنین در راستای اهداف سوسیالیستی زمین های مالکان بزرگ میان دهقانان با تندروی های بسیار زیادی تقسیم شد … در این وضعیت بسیاری از مالکان به شهرهای دیگر گریختند. بیشترین توجه فرقه به مساله زبان و ادبیات ترکی بود. تغییر نام خیابان‌ها و میادین شهر و آموزشگاه‌ها و اماکن و حتی مغازه‌ها و فروشگاه‌ها و جابجایی کتیبه ها! ساخت سینما آذر در دستور کار شهرداری « رئوفی» قرار گرفت. «سیاست پالایش زبانی» یعنی جایگزینی واژگان ترکی به جای واژگان ایرانی کجدار و مریز صورت گرفت. در ادارات و مدارس استفاده از زبان فارسی تقریبا تعطیل شد. چاپ اسکناس و روزنامه محلی آذر (ارگان عقیدتی تشکیلات خودگردان زنجان) با رویکرد پان ترکیسم صورت پذیرفت. جمع‌آوری گدایان، مبارزه با مواد مخدر، دزدی، فحشا، قمار، باج گیری از دیگر اقدامات اساسی فرقه چی‌ها بود.
معماران و موسسان فرقة دمکرات، با بينش و شناخت خود از جامعه و با هوشياري و آگاهي از روانشناسي مردم و جدا از برخي تصميمات عجولانه و نابخردانه قوم گرايانه و فارس ستيزي و افراط و تفريط‌ها، در طول مدت حکومت محلی خود، کارهايي انجام دادند و چيزهاي قابل ملموسي ساختند که مردم محروم مي ‌توانستند آنها را در زندگي خود به عینه دیده و لمس کنند! رهبران فرقه و شهرداری زنجان در حوزه عملیات عمرانی و برخی اقدامات دیگر، قیر ریزی و آسفالت خیابان های شهر زنجان را مدنظر داشتند و این کار را در تیر و مرداد ماه ۱۳۲۵/ ه.ش برای اولین بار در زنجان، با استفاده از امکانات و لجستیک مختلف! به سرانجام رساندند.

 

 از راست نشسته: علی اکبر توفیقی - میرزا ابوعلی پسر نایب الصدر ضیایی - نفر چهارم ابوالحسن ضیایی معروف به ساعدالسلطنه -نفر پنجم میرزا محمود خان مشیرالحضور «وزیری» - نفر وسط سید حسن ذوالریاستین برادر مهتر حاج سید محمد موسوی زنجانی. این عکس دسته جمعی مربوط به دوره پهلوی اول می باشد. احتمالا بقیه افراد رئیس نظمیه و گروهان ژاندارمری و روسای دوایر دولتی و شخص حاکم و یا همان فرماندار زنجان می باشد....

از راست نشسته: علی اکبر توفیقی – میرزا ابوعلی پسر نایب الصدر ضیایی – نفر چهارم ابوالحسن ضیایی معروف به ساعدالسلطنه -نفر پنجم میرزا محمود خان مشیرالحضور «وزیری»
– نفر وسط سید حسن ذوالریاستین برادر مهتر حاج سید محمد موسوی زنجانی. این عکس دسته جمعی مربوط به دوره پهلوی اول می باشد. احتمالا بقیه افراد رئیس نظمیه و گروهان ژاندارمری و روسای دوایر دولتی و شخص حاکم و یا همان فرماندار زنجان می باشد….

 

اولین خیابان آسفالته در زنجان
در دوره حکومت محلی دمکرات‌ها (۲۵- ۱۳۲۴/ش)، برای اولین بار در زنجان، در دوره شهرداری «ابوالفضل رئوفی» مصادف با فرمانداري خودخوانده ي «غلام يحيي دانشيان» و با مساعدت مالي حکومت خود مختار آذربايجان و چند ماه مانده به تخلیه اجباری زنجان از سوی فرقه چی‌ها [طبق توافقات تهران و تبریز!!] و شکست نهایی کمیته ولایتی خمسه زنجان، خیابان شرقی غربی (امام امروزی) از میدان ۱۵ خرداد (اشاقی چهار راه) تا قیر باشی (میدان عقاب) با ابتدایی ترین وسایل ممکنه بستر سازی و زیر سازی گردید و متعاقب ان قیر ریزی و آسفالت شد.
در همین خصوص نشریه آذر زنجان در ستون اخبار شهری خود می نویسد «جهت تنظیف شهر و تسطیح خیابان ها شنیده می شود خیابان های ارانی [پهلوی سابق – امام فعلی]، نظامی [خیابان سعدی] و فردوسی بزودی آسفالت خواهد شد.» ( آذر، نمره ۳۳، ۵ خرداد ۲۵) اداره بلدیه دمکراتیزه شده زنجان، به همین مناسبت طی اعلانی به تمام ترکی، پروژه آسفالت ریزی را به مناقصه می گذارد … و ضمن معرفی مشخصات پروژه مورد نظر خیابان ارانی (امام کنونی) به طول ۲۰۰۰ متر و عرض ۲۰ متر از شرکت کنندگان در این مناقصه در خواست می‌کند با پرداخت یک فقره چک … به حساب ۶۴ بانک فلاحت به عنوان ودیعه، قبض آن را همراه با پیشنهادات مکتوب و لاک و مهر شده به قسمت فنی اداره بلدیه تحویل دهند… و در ضمن روز دوشنبه ۲۴/ ۴/ ۱۳۲۵ ش، در حضور اعضای انجمن شهری، پیشنهادات رسیده خوانده خواهد شد.» (نقل به مضمون، روزنامه اذر، نمره ۴۶، ۱۰ تیر ماه ۱۳۲۵)
… با گریزی به تاریخ گذشته زنجان و حکومت خودمختاریت، حاصل مذاکرات هیئت دیپلماتیک حکومت مرکزی با حکومت ملی آذربایجان در تبریز منجر به صدور موافقت نامه‌ای به مورخه ۲۳/۳/۱۳۲۵، دردو نسخه و مشتمل بر ۱۵ ماده بود که بر اساس آن حکومت ملی آذربایجان از مواضع اولیه خود عقب نشینی کرد و به خواسته های دولت مرکزی تا مقیاسی گردن نهاد. مهمترین دستاورد این موافقت نامه برای دولت «قوام السلطنه» … واگذاری زنجان خمسه به دولت مرکزی بود که البته راهپیمایی ۵۰ هزار نفری!! مردم زنجان را در روز یکشنبه ۲۶/۳/۱۳۲۵ در پی داشت. در اعتراض به این تصمیم دولت خود مختار و معامله بر سر شهرستان زنجان! با دولت شاهنشاهی، هواداران و رهبران حزبی کمیته زنجان تلگرافی اعتراضی نسبت به این تصمیم، به مقام باش وزیر حکومت فدرال یعنی «پیشه وری» مخابره کردند! (خلاصه شده از مندرجات کتاب گذشته چراغ راه آینده)
تفصیل امر در ارتباط با قیرریزی معبر اصلی زنجان به باور برخی افراد که خود در جریان امور حکومت محلی فرقه چی‌ها بودند و اتفاقات را رصد و مکتوب می‌کردند این است که، ریشه این حرکت عمرانی دمکرات ها در زنجان، جدای از آسایش و رفاهی که برای مردم به بار آورد یک نوع بازی سیاسی بوده و بی ارتباط با موافقتنامه حکومت ملی آذربایجان و دولت مرکزی ایران بر سر ولایت خمسه نبوده است!!
یکی از علمای شهر تبریز به نام «میرزا عبدالله مجتهدی» درخاطرات یکساله‌ي خود (بحران آذربایجان) در ارتباط با اعتراض اهالی زنجان نسبت به جدايی خمسه از ایالت آذربایجان و آسفالت خیابان اصلی شهر زنجان می‌نویسد: « تلگرافی از زنجان با امضای ۱۰۰۰نفر! به آقای «پیشه وری» مخابره شده که در آن به منفک نمودن ولایت زنجان از آذربایجان اعتراض نموده اند … آقای «پیشه وری» هم در جواب تلگراف فوق تلگرافی مخابره نموده و خاطر جمعی داده است که فرقه دموقرات نخواهد گذاشت که « خان ذوالفقاری» و امنیه های تریاکی، قدم درخاک زنجان بگذارند … این که شکایت از جدا کردن زنجان از آذربایجان شده است، مربوط به ماده ي ۱۰موافقت نامه است که در آن تصریح شده است که آذربایجان عبارت از استان سه و چهارخواهد بود! یعنی زنجان داخل در آذربایجان نیست! اما این هزار نفر معترض کیست؟! مطلب در آن است. از قراین برای من ثابت شده است که حتی ۱۰۰ نفر هم در زنجان پیدا نمی شود که راضی به حروب آذربایجان باشد» !!
نویسنده ي کتاب بحران آذربایجان در ادامه می نویسد: «حکومت ملی آذربایجان یا فرقه دموکرات برای این که علی رغم موافقت نامه، زنجان را زیر سلطه خود نگاه دارد، بعضی اقدامات بعمل آورد. از آن جمله بعد از رسیدن تلگراف اهالی زنجان دایر به عدم تمایل آنها به جدا شدن از آذربایجان، «غلام یحیی دانشیان» را که در قضایای زنجان سابقه دارد !! … به زنجان فرستادند. گویا مبلغ مهمی اعتبار بانکی برای مخارج تبلیغاتی در اختیار مشارالیه گذاشته شده است. علاوه از آن مبلغ ۳۰۰ هزارتومان هم برای مخارج آسفالت خیابان های زنجان به بانک ملی شعبه زنجان صادر شده است. همه این ها دلیل پشیمانی دمکرات ها از ماده ي ۱۰ موافقت نامه [تهران – تبریز] اگر نباشد و به اصطلاح اگرخیال دبه نداشته باشند، لابد برای آن است که نفوذ خود را در زنجان و خمسه برای آتیه حفظ نمایند و وضع خمسه با حاکم از تهران با وضع اذربایجان با حاکم از تبریز تفاوتی نداشته باشد» !!
یک نفر از بازماندگان فرقه دمکرات زنجان «روح الله صفدری» متولد سال ۱۳۰۵ و از پیشکسوتان و استادکاران صنعت چاقوسازی در زنجان،  ضمن اشاره کوتاه به اقدامات فرهنگی و اجتماعی و عمرانی حکومت محلی زنجان برپایی سینما آذر در سبزه‌میدان و راه انداختن گمرک خانه و مبارزه بی امان با گرانی و احتکار و … می گوید: «… تا عید که شدت جنگ های محلی در باختر زنجان با گماشتگان و تفنگداران «ذوالفقاری» کمتر شد … در عید همان سال، آسفالت خیابان پهلوی زنجان را شروع کردیم.» یکی دیگر از هواداران فرقه دمکرات در زنجان «عباس خجسته» که آن اوقات کارگر کارخانه کبریت سازی سعادت بوده در ارتباط با آسفالت معابر زنجان چنین به بازگویی خاطرات خود از آن روزگاران می پردازد: «خیابان های زنجان آسفالت نبود، تهران یک پولی داد!. آن زمان «ابوالفضل رئوفی» شهردار زنجان بود، از آن محلی که به خاطر همین موضوع به «قیر باشی» معروف شد، شروع کردند قیر ریختند و آسفالت کردند. تا آخر این یک سال تا انتهای خیابان پهلوی آسفالت ریختند. پول این آسفالت را هم تهران داده بود.»
نشریه اذر زنجان به سردبیری یکی از خان زادگان زنجانی «منوچهر سعید وزیری» که به مثابه ارگان فکری فرقه زنجان فعالیت مطبوعاتی داشته در یکی از شمارگان خود، ضمن اشاره کوتاه به کار خاکبرداری خیابان نظامی زنجان [سعدی فعلی] و اینکه چهار روز دیگر این کار با تلاش بلدیه به اتمام خواهد رسید از زیر سازی خیابان ارانی (امام کنونی) و میدان ارانی خبر داده و اینکه ادامه قیر ریزی و آسفالت آن از طرف چهار راه ارانی شروع شده به طرف دروازه تبریز پیش می رود. (اذر، نمره ۵۵، بیست و پنج مرداد ۱۳۲۵) … القصه بعد از خاتمه کار آسفالت ریزی خیابان شرق و غرب زنجان! از طرف رییس بلدیه دمکرات زنجان «ابوالفضل رئوفی»، اعلامیه‌ی سفت و سختی به زبان ترکی خطاب به گاریچی‌های شهر صادر می‌شود و طی آن از صنف سوروچی اکیدا می خواهد در جهت سالم ماندن آسفالت خیابان ارانی زنجان! اقدام به [… تعویض و تبدیل چرخ های آهنی گاری های بارکش خود به لاستیک ریزین] بکنند … ضمن آن یک مهلت ۲۰ روزه نیز به رانندگان و صاحبان گاری می‌دهد … و در غیر این صورت وسیله ارابه تخطی کنندگان توقیف خواهد شد. (روزنامه آذر، نمره ۵۶، چهارشنبه ۲۴ مرداد ۱۳۲۵) [شنیده شده است که بعد از ریخته شدن آسفالت، پاره ای افراد که مغازه و خانه‌شان نزدیک خیابان بوده، درخنکای تابستان و در کنار جوی های روان آب قنات‌ها، روی آسفالت را گلیم و جاجیم انداخته و به گپ و گفتگوی دوستانه می پرداختند و گفته شده تعدادی افراد خاص باکفش روی اسفالت راه نمی رفتند و شماری حتی پا روی خیابان تازه تاسیس با روکش آسفالت هم نمی گذاشتند!!]
قابل اشاره می باشد که طبق عقیده نویسندگان کتاب « گذشته چراغ راه آینده» بعد از سقوط حکومت خودمختاریت در زنجان و ورود قوای دولت مرکزی و قشون خصوصی محمود ذوالفقاری به زنجان «آذرماه ۱۳۲۵» بخش هایی از آبادی و زیبایی های شهر دچار لطماتی گردید. از آن جمله سینما آذر که در زمان حکومت ملی ساخته شده بود تخریب شد و قسمتی از آسفالت خیابان ها که بدست حکومت محلی انجام یافته بود کنده شد!! «گذشته چراغ راه اینده است- نشر جامی – صفحه ۴۰۶»

دبير بازنشسته اداره فرهنگ زنجان آقای «ناصر فروغي» در باره آسفالت خیابان امام خمینی و پیدایش یک آدرس و هویت جغرافیایی به نام قیرباشی در ادبیات شفاهی زنجان که معنی لغوی آن، یعنی جایی که آسفالت از آنجا شروع و یا خاتمه یافته است نقطه نظرات خوب و مستندی ارایه می دهد: «اولين بار که خياباني در زنجان آسفالت شد در تابستان سال ۱۳۲۵ در دوره ي فرقه دموکرات ها بود يادم مي‌آيد براي زيرسازي از شفته مخلوطي از خاک و آهک استفاده مي شد و منظره بخار که با ريختن آب روي آهک ايجاد مي شد براي ما بچه ها تازگي داشت. کارگاه آسفالت پزي در جاده ي قديم تبريز که از ميدان معروف به مال ميداني شروع مي شد تا روبروي قبرستان ايجاد شده بود. پيش از آسفالت خيابان پهلوي سابق اين خيابان خاکي بود و تابستانها مأمورين شهرداري که بلديه ناميده مي شدند با سطل های دسته دار [دولچه که در زبان محلی به آن دول گفته می شود]، خيابان را آب پاشي مي کردند. آسفالت خيابان پهلوي کمي جلوتر از امامزاده شروع و به محل چهار راه اميرکبير فعلي ختم مي شد. آدرس «قيرباشِ یا قیر باشی» در ادبیات و زبان محاوره‌ای، از اين تاريخ بر روی این بخش از شهر زنجان گذاشته شده است.»
قابل ذکر است که در زنجان بعد از گذشت قریب به ۷۵ سال، هم اینک میدانچه ای به اسم قیر باشی وجود دارد و در دهه های گذشته این مکان از سوی اعضای شهرداری و انجمن شهرداری به نام های میدان توفیقی و یا میدان عقاب و … نامگذاری شده است اما مردم بومی شهر کماکان در زبان محاوره ای از لفظ قیرباشی به عنوان یک ( آدرس و نشان و هویت شهری) استفاده می کنند. همانطوریکه پیشتر گفته شد وجه تسمیه و شهرت قیرباشی بر اساس همین اولین قیر ریزی در خیابان اصلی شهر زنجان می باشد یعنی جایی که آسفالت از آنجا شروع شده است. «مرحوم سفیدگری» در خصوص وجه تسمیه قیر باشی (قیر + باشی) عقیده داشت که قیر باشی یعنی جایی که سر می برند [قطع می کنند] قیر باشی نی = سرش را قطع کن. قیر یعنی بکن و ببر و پاره کن و قطع کن – باش هم همان کله و یا سر آدمی ست. ا… اعلم.
آقای «ذبیح ا… شاهمحمدی» از مطلعین شهر زنجان در فصلنامه ی فرهنگ زنجان در ارتباط با خدمات عمرانی و فرهنگی حاکمان فرقه دمکرات در شهر زنجان این چنین قلم زده است: «میدان شهر از عمران و نوسازی دموکرات ها هم بی نصیب نماند و دموکرات ها برای نخستین بار به آسفالت کردن خیابان اصلی شهر اقدام کردند و با نبودن انواع ماشین های آسفالت کاری و آسفالت ریزی و سایر امکانات برقی و گازوئیلی، سراسر خیابان و میدان مرکزی خیابان را با بیل و کلنگ و دیلم و قدرت بازوی کارگران خاک برداری کردند و پی ریزی نمودند و بیش از چند هفته نگذشته بود که برق آسفالت ناب خیابان و میدان از زیر غلطک های دستی [که در آن زمان به آن هزار خَلْوَر يا خروار می گفتند] به شهر زنجان جلوه ای دیگر بخشید و کارگران زحمتکش شهرداری را از آب پاشی شبانگاهی آسوده گردانید و عجیب تر آن که همین آسفالت دستی سنگ و شن و قیر و پی ریزی دموکراتیک، سالیان دراز حتی زیر زنجیر های تانک ها و چرخ های زره پوش های ارتشی هم دوام آورد.»
بدنبال احداث خیابان شرق غرب زنجان و پدیدار شدن برق آسفالت ناب در خیابان مذکور و در جوار آن میدان بزرگ شهر در مرداد ماه ۱۳۲۵، که جماعت کارگر شهرداری زنجان از دولا و پهنا شدن از آب پاشی این معبر پررفت و آمد به نوعی خلاصی یافتند در پهنه های دیگر ایده های جدید و اتفاقات نو و دگرگونی های عمیق در حال شکل گیری بود. نشان به آن نشان که شرایط ممکن جهت برچیده شدن برخی مشاغل و یا تغییر کاربری در آن ها از قبیل تصدی گری گاریخانه های شهر و کالسکه خانه ها و … در آینده‌ای نزدیک فراهم گردید. احداث و پیدایش گاراژداری و راه اندازی بنگاه های اتومبیل رانی «انگورانی» و «بحرینی» تا سال ۱۳۲۸/ه.ش در این خیابان صورت پذیرفت و به دنبال آن در عصر «پهلوی دوم»، تاسیس و اسقرار دفاتر و آژانس های مسافر بری خصوصی (موسوی «خورشید نو»)، (موسوی «لوان تور»)، (صمیمی «زنجان تور – عطایی»)، (کاوندی «اتو فردوسی – تی. بی. تی»)، (ایران غرب «حقانی ، مجتهدی»)، (زنجان سیر) و (برق « بنگاه باربری و مسافربری موسوی ») اتفاق افتاد و همه این تغییرات اجتماعی خود به خود در سویی باعث رفاه عمومی و در سویی دیگر رکود برخی مشاغل سنتی و بومی را فراهم نمود.
در این گذر تاریخی صد البته کافه ها، رستوران ها، مهمان خانه ها و مغازه های تازه ساخت در دو سوی شمالی و جنوبی این خیابان از دهه ۲۰ تا اوایل دهه ی چهارم قرن حاضر شمسی در حد فاصل تقاطع امیر کبیر و امام زاده جاخوش کردند. خیابان پهلوی (امام خمینی کنونی) از اواخر دهه ۳۰ به بعد، علاوه بر مسیری دلگشا جهت قدم زنی و تفرج، بعدها محل توقف اتومبیل های گذری و اتوبوس های بین شهری به خصوص در جلوی رستوران «حاج فریدون مقدم» در روبروی پاساژ تهران کنونی گردید که از شهرهای مختلف و خاصه آذربایجان و کردستان و ترکیه عازم پایتخت و بالعکس بودند. در این اثنا طبیعی است که انواع شغل های مربوط به سیر و سفر و گاراژ مسافربری ظهور کرده و قهوه خانه و رستوران و کافه و مسافرخانه و کمپانی های مختلف و دفاتر خدماتی و دکاکین شیرینی پزی و بستنی خوری ها و چاقو فروشی ها و کیوسک های راهنمایی و رانندگی و مامورین پست سر چهار راه ها و تعمیرگاه های اتومبیل و تلفن خودکار و دکان های فروش لوازم یدکی و دکه و کیوسک های مطبوعاتی و سینما و تماشاخانه و آموزشگاه رانندگی و کارخانه های نورد و آرد و فتوئی ها و آهنگر ها و … در این خیابان اصلی شهر متمرکز شدند … لاجرم شغل های پایین مرتبه ای نیز از قبیل پارکابی، پادویی، ماشین شویی، باربری، گدایی، دلالی، حمالی، فروش بلیط بخت آزمایی و طبقی ها و دست فروش ها و معرکه گیرها و شمایل گردان ها و پرپی چی ها! آب یخی ها و شربت فروش ها و دوغ فروش ها … خود را به این جمع الصاق کردند.
صحبت اخر – شاید شنیدن سرنوشت نهایی و نچندان خوش شهردار دمکرات زنجان «ابوالفضل رئوفی» کسی که بسیاری از بناهای تاریخی [مغازه های اطراف میدان انقلاب زنجان] و عمارت های قدیمی زنجان را با دستان هنرمند خود احداث کرد و در دوره فرقه چی ها، اولین آسفالت شهر زنجان را به سرانجام رساند قابل توجه و قابل تامل باشد. «رفیق ابوالفضل رئوفی بعد از سقوط فرقه دمکرات زنجان، عازم جبهه ی قافلانکوه گردید و مأموریت سرکوب عشایرخلخال از سوی رهبری دمکرات ها به او محول شد. اما رئوفی شکست خورد و فرار کرد و سپس آواره شد و در برخی از شهرهای ایران به نام «اوستا عباس» به بنایی پرداخت و در نهضت ملی نفت (۱۳۳۲/ش) با ۱۷ قبضه سلاح دستگیر شد و از سوی تیمور بختیار مورد شکنجه قرار گرفت و جفت پاهایش را تیمور بختیار از زانو شکست و استخوان پاهایش سیاه شد. عاقبت دو پای مضروب وی را به نوبت، در داخل کشور و هم چنین کشور رومانی پزشکان مجبور شدند قطع کنند! او بعد از انقلاب اسلامی برای مدت کوتاهی به زنجان آمد …»

دکتر جهانشاهلو در سالهای پیری

دکتر جهانشاهلو در سالهای پیری

 

 

 

دکتر جهانشاهلو در سالهای جوانی

دکتر جهانشاهلو در سالهای جوانی

 

محمود خان ذولفقاری

محمود خان ذولفقاری

 

غلام یحیی و شمیده

غلام یحیی و شمیده

 

علی اکبر توفیقی

علی اکبر توفیقی